دغدغه های یک اهل فرهنگ

آخرین نظرات

۳۸ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

« … وقتی ایشان را آوردند تهران، اول بار حکم دادند بهشان، که در یک دبیرستان دخترانه ایشان بروند، تدریس کنند و هدف هم این بود که در آن دبیرستان دخترانه اذیت می‌شوند، دخترها متلک می‌گویند. خوب آن موقع وضع لباس دخترها بسیار بد بود و ایشان هم معمم بودند، یک روحانی؛ ولی خدای متعال زیبایی‌هایی به ایشان داده بود. قیافه و هیکل ایشان چنان جذاب بود و جاذبه داشت که با هر کسی که روبه رو می‌شد، او مجذوب آن وقار و هیبت و عظمت ایشان می‌شد. خوب ایشان را گذاشتند دبیرستان دخترانه.

وقتی ایشان وارد دبیرستان می‌شود، دخترها می‌بینند که حالا بهشان گفته بودند که دبیری مثلا فردا می‌آید، ولی یک مرتبه دیده بودند که یک آخوند دارد می‌آید، بلند شده بودند، دسته‌جمعی شروع کرده بودند به کف زدن. «آخوند آمد»، «آخوند آمد». حالا دبیرستان هم دبیرستان در تهران؛ از آن دبیرستان‌ها نبود که مثلا دخترهای بازاری‌های تهران باشند. دخترها، غالبا دخترهای وابستگان به دربار بودند … اینها کف می‌زنند، می‌خندند، می‌خوانند و مسخره می‌کنند.

ایشان با کمال وقار و آرامش و طمانینه می‌آیند کارشان را شروع می‌کنند. هفته سوم از طریق خانواده دخترها به ساواک اخطار داده می‌شود که ایشان تمام دخترها را جذب کرده است و خطری است، احتمال اینکه این دخترها عامل فتاوی خمینی بشوند (آن زمان به امام «حاج آقا» می‌گفتیم اما آنها « خمینی» می‌گفتند، همینطور می‌گفتند « خمینی» به صورت اهانت‌آمیز …) آنها گفته بودند که چیزی نمانده که دخترهای این دبیرستان، تمامشان عوامل پخش‌کننده اطلاعیه‌های خمینی (ره) باشند. بنابراین از آنجا برشان داشتند. البته درحالی ایشان را برداشتند که دخترها آن روز، سر و صدا کردند، گریه کردند که چرا دبیرمان را می‌برید.

ایشان را بردند در یک دبیرستان دخترانه که اکثریت آنان مسیحی بودند … به این عنوان که اذیت می‌شود ولی بعد از مدتی متوجه شدند که اکثریت این دخترها مجذوب روش اخلاقی و عملی ایشان شدند و لذا اندکی بعد ایشان را به مدرسه دیگری منتقل کردند. تا اینکه ایشان را از تدریس در مراکز علمی و فرهنگی آموزش و پرورش ممنوع کردند.»

http://behdokht.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۲ ، ۱۵:۴۹
محسن روزبه

    روحانی هم مثل دیگران مسلمان متعهدی است که باید به تعهدات خودش عمل کند و اگر در جامعه ما روحانیت در قسمت هایی نقش رهبری را عهده دار می شود این به خاطر امتیاز طلبی روحانیت نیست. این ها هرگز معنای امتیاز طلبی روحانیت و انحصار طلبی روحانیت نیست. این ها همه دور از رویه روحانیت مبارز ماست. من با صراحت این مساله را اعلام می کنم که ما نه تنها امتیاز طلب و انحصار طلب نیستیم بلکه آن هایی که به ما نزدیک هستند کاملا هر روز احساس می کنند که ما همیشه می خواهیم استعداد های دیگر می خواهد روحانی و می خواهد غیر روحانی باشد، این ها رشد کنند ، آمادگی پیدا کنند و بیایند مسئولیت هایی را که امروز ما به عهده داریم آن ها به عهده بگیرند و ادامه دهند.

    بنده معتقدم که یک حرکت اسلامی سالم نه مقید است که در این گونه تشسکیلات رهبری اش در دست روحانیت باشد و نه مقید است که رهبری اش خارج از دست روحانیت باشد ، بلکه یک روحانی و یک غیر روحانی هر دو مسلمان مبارز هستند. هر کدام استعداد بیشتر و شایستگی بیشتر برای ایفای یک نقش را دارند باید این نقش به همان سپرده بشود خواه معمم باشد خواه غیر معمم. هم با حساسیت و آلرژی جاهلانه و متعصبانه ای که علیه چهره های معمم خلاق فعال با تدبیر آگاه در بعضی از قشرها وجود دارد باید مخالف بود، این ضد حق است و ضد اسلام است و هم با آلرژی و حساسیت این که همه چیز باید در دست معممین باشد، این پندار هم پندار واهی است. حق این است که هر کاری باید در دست شایسته ترین و آماده ترین فرد قرار بگیرد. این فرد می تواند معمم باشد و می تواند غیر معمم باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۲ ، ۱۵:۴۴
محسن روزبه

    عزیزان، برادران، خواهران، با هم قرار بگذاریم همواره ظلمت ها و تاریکی ها را بشناسیم و به نور بیندیشیم و نورانیت ها را بشناسیم و همواره مراقبه و محاسبه داشته باشیم. مواظب باشیم و حسابرسی و حسابکشی و مواظبت کنیم که این جمهوری اسلامی، ان شاء الله به سمت نور جلو رود و از ظلمت ها و تاریکی ها که راستی دل انسان را می میراند روز به روز دورتر شود و چنان عمل کنیم که میدان سخن،میدان ارشاد،میدان عمل، و میدان راهنمایی برای همه ی عوامل ارشاد و هدایت از ظلمات به سوی نور باز بماند و چنان باشیم که عرصه بر کسانی که می خواهند بار دیگر ما را از نور به سوی ظلمات پس برانند همواره تنگ شود. خداوند ما را در صراط مستقیم و در این راه راست موفق بدارد. پروردگارا ما را در این راه راست هدایت فرما.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۲ ، ۱۵:۴۰
محسن روزبه

    در روزهای گذشته روزنامه جمهوری اسلامی که به عنوان حامی و منتشر کننده مواضع حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی شناخته می شود با حمله به آیت الله مصباح یزدی پرسش هایی را مطرح کرد که البته پرسش های تازه ای نبودند و در دوران دوم خرداد در نشریات زنجیره ای به کرات عنوان شده اند.

    ادعاهایی که از سوی افرادی مانند: خاتمی، محتشمی پور، کروبی، خوینی ها، عبایی خراسانی، آغاجری، طه هاشمی، حجتی کرمانی،ا کبر گنجی، حجاریان، عباس عبدی، منتجب نیا، قوچانی، کرباسچی،ی وسفی اشکوری، کدیور، کولایی، نبوی،ا براهیم یزدی،آ رمین، مهاجرانی، طبرزدی و بسیاری دیگر در دوره دوم خرداد منتشر شد و ایشان را به تهمت هایی مانند تئوریزه کردن خشونت، درجه بندی شهروندان به یک و دو، تحجر، حجتیه ای و ...نواختند.

    مرکز اسناد انقلاب اسلامی با انتشار کتاب "گفتمان مصباح" گزارشی از زندگانی و مواضع علمی و سیاسی آیت الله مصباح یزدی را در سال 1387 منتشر نمود و با ارائه اسناد فراوان به بسیاری از این تخریب ها پاسخ مستدل داده است.

    موج تخریب های جدید علیه ایشان (که یادآور جریان استحاله در دوم خرداد است) را می توان به فال نیک گرفت که آنچه در ضمیرها پنهان بود آشکار شود. همراهی برخی مدعیان اصولگرایی با این موج تخریب نشان داد که چرا ائتلاف با این جریانات به صلاح نبود.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۲ ، ۰۷:۰۸
محسن روزبه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۲ ، ۰۷:۰۱
محسن روزبه
    
   
   
من در مورد این اظهاراتی هم که نامزد های محترم در تلویزیون کردند عرض کردم قبل از انتخابات عرایضی دارم حالا خیلی مجال نیست انسان فعلا تفاصیل را بگوبد لکن یکی از حرف های ما همین است انتقادهایی که می شد خب بله نقاط ضعفی وجود دارد اما نقاط قوت را هم باید دید دولت کنونی هم نقاط قوت فراوانی دارد گیرم نقاط ضعفی هم وجود دارد کدامیک از ما نقطه ضعف نداریم در کارکردمان در عملمان نقاط قوت را هم باید دید کارهای مهمی که در کشور انجام گرفته است خدماتی که شده کارهای زیربنایی که انجام گرفته سازندگی هایی که انجام گرفته اینها را نباید ندیده گرفت اینها غالبا در اظهارات نامزدهای محترم در برنامه های دو سه هفته ای تبلیغات انتخابات غالبا ندیده گرفته می شد چقدر خوب بود وقتی که معضل اقتصادی را بیان می کنند گرانی را بیان می کنند مثلا تورم را بیان می کنند که البته واقعیت هم دارد اینها در کنارش هم کارهایی که انجام گرفته است زحماتی هم که کشیده شده اینها را هم بیان می کردند اینها انصاف است این جور برخورد کردن انصاف است هم جهات مثبت را انسان ببیند هم جهات منفی را ببیند البته بدیهی است کسی که خود را عرضه می کند به مردم اشکالات موجود را می بیند و به مردم هم می گوید این ایرادی ندارد اما مطلق در این زمینه نبایستی نگاه کرد و فکر کرد نقاط مثبت هم باید گفته شود نقاط منفی هم باید گفته شود.
بیانات مقام معظم رهبری 5 تیر 1392

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۲ ، ۱۴:۱۳
محسن روزبه
  

    در قضیه هسته ای من اول امسال هم در سخنرانی گفتم جبهه مخالف ما که عمدتا منحصر در چند کشور معدود است اسم خودشان را می گذارند  جامعه جهانی به غلط به دروغ چند تا کشور معدودند کشورهای زورگو و زیاده خواه در راس آنها هم آمریکاست محرک اصلی هم صهیونیست ها هستند مسئله اینها این است که نمی خواهند موضوع هسته ای حل بشود. اگر لجبازی آنها نبود موضوع هسته ای براحتی حل می شد بارها تا لحظه حل پیش رفتیم امضا کردند آژانس هسته ای امضا کرد قبول کرد این اشکالاتی که داشته است برطرف شده است اینها موجود است سند است قابل انکار نیست خب باید قضیه تمام می شد پرونده هسته ای کشور باید پایان پیدا می کرد بلا فاصله یک چیز جدید را آمریکای ها مطرح کردند آوردند وسط نمی خواهند تمام بشود قضیه نمونه های متعددی را ما در این زمینه داریم حل مسئله هسته ای جمهوری اسلامی از جمله کارهای سهل و آسان و روان است به حسب طبیعت خود، اما وقتی طرف مقابل مایل نیست این قضیه حل بشود خب بله همین جوری می شود که ملاحظه می کنید.

    بنابراین این را باید توجه داشته باشند جمهوری اسلامی در قضیه هسته ای هم قانونی عمل کرده است  هم شفاف عمل کرده است هم از لحاظ استدلالی منطقی عمل کرده است منتها این یک نقطه ایست که برای فشار بر جمهوری اسلامی این را مناسب دانسته اند این هم اگر نباشد یک قضیه دیگری را مطرح می کنند برای فشار هدف تهدید است هدف فشار است هدف خسته کردن است خودشان گفته اند هدف تغییر دادن نظام سیاسی و سازوکار سیاسی است البته در حرف های خصوصی که می زنند یا گاهی نامه که می نویسند می گویند نه ما نمی خواهیم نظام را تغییر بدهیم لکن در گوشه و کنار حرف هایشان در اظهاراتشان در عملکردشان کاملا روشن است ملتی که زیر فرمان آنها نباشد بر طبق میل آنها عمل نکند بر طبق سلیقه آنها در منش خود عمل نکند مغضوب آنهاست حکومت ها و دولت ها هم اگر مطیع و سربراه بودند در مقابل آنها برایشان مقبولند نه دموکراسی برایشان اهمیت دارد نه حقوق بشر برایشان اهمیت دارد نه هسته ای اهمیت دارد.

     مسئله این است که جمهوری اسلامی روی پای خود ایستاده است با اتکا به قدرت خود ایستاده است با اعتماد به خدای متعال ایستاده است و در جهات مختلف دارد پیشرفت می کند اینرا آنها نمی پسندند و نپسندند البته تجربه جمهوری اسلامی و تجربه ملت ایران نشان داد که در این راه آنی که پیروز است ملت ایران است و اوست که به دشمنان خود سیلی خواهد زد. راه نظام جمهوری اسلامی راه خداست هدف ها هدف های الهی است تکیه گاه اراده الهی است و اینچنین راهی هیچوقت به بن بست منتهی نخواهد شد این را همه باید بدانند و مطمئن باشند بن بستی در راه ما به توفیق الهی و باذن الله وجود نخواهد داشت و امیدواریم که ان شاء الله همچنانی که تا امروز ملت ایران پیشرفت کرده اند روز به روز بعد از این هم با ابتکار مسوولان با حرکت مسوولان با همت و توکل مسوولان ان شاء الله این پیشرفت ادامه پیدا کند و همه ملت ایران مشمول ادعیه زاکیه حضرت بقیت الله ارواحنا فداه باشند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۲ ، ۱۱:۰۹
محسن روزبه

از فرمایشات حضرت امام خمینى (قدس الله نفسه الزکیة) به نقل از آیت الله مسعودى خمینى:

“آقاى مصباح ذوشهادتین است”.

مقام معظم رهبرى:  

” بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقاى مصباح را مى شناسم و به ایشان به عنوان، یک فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحب نظر در مسایل اساسى اسلام ارادت دارم. ”

” اگر خداى متعال به نسل کنونى ما، این توفیق را نداد که از شخصیت هایى مانند علامه طباطبائى و شهید مطهرى استفاده کند، اما به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیم ­القدر، خلاء آن عزیزان را در زمان ما پر کرده است. ”

” من خدا را شکر و حمد مى­ کنم که نسل جوان ما در سراسر کشور به ایشان (آیت­الله مصباح یزدى) شدیداً علاقمند و قدردان است. ”

“به نظر من یکى از چیزهایى که مى تواند خیلى کمک کند به این قضیه، این است که از کتابهاى شهید مطهرى، از معارفى که امروز بزرگانى بحمدالله هستند; از قبیل آقاى مصباح و دیگران که واقعاً مبانى فکرى اسلامى دست این هاست; از این ها استفاده کنند. حتى مى شود این ها را ساده کرد. شما مى توانید این کار را بکنید…”.

در دیدار با جمعى از نونهالان و نوجوانان حافظ و قارى قرآن کریم۵/۴/۸۰

«مجموعه‌اى از متفکران، علما، و سابقه‌دارها در امر دین …عقبه تئوریک نظام هستند و آن را تشکیل مى‌دهند. … الان ما در حوزه قم علمایى داریم‌، بزرگانى داریم، صاحب‌نظرانى داریم، اندیشه‌پردازان یا تئوریسین‌ها و ایدئولوگ‌هایى داریم،… ما شخصیت علمىِ فکرىِ روشنفکرىِ برجسته‌اى مثل آقاى مصباح یزدى را در قم داریم…»

از فرمایشات مقام معظم رهبرى (دام ظله العالی) در دیدار مسؤولان دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم ۲۸/۰۶/۱۳۸۴

بنده هم به سهم خودم قدر آقای مصباح را می‌دانم. واقعا می‌دانم که ایشان در کشور و برای اسلام چه وزنه‌ای هستند و حقا و انصافا ما امروز نظیر ایشان را – حالا به این تعبیر بگوییم – خیلی نادر نظیر آقای مصباح ممکن است وجود داشته باشد با این وزانت علمی و عمق علمی و احاطه و وسعت و با این آگاهی و بینش و صفا. رهبر معظم انقلاب تصریح کردند: این سه جهت در ایشان جمع است؛ هم علم، هم بصیرت به معنای حقیقی کلمه و هم صفا. این سه تا با هم در وجود ایشان خیلی ارزشمند است. خداوند متعال انشاء ‌الله وجود ایشان را برای ما و انقلاب محفوظ بدارد و وجود ایشان را سالم بدارد تا همه بتوانند از برکات ایشان استفاده نمایند.

بیانات مقام معظم رهبری در منزل ایشان

 

علامه طباطبایى(قدس سره) (به نقل از حجة الاسلام آقاى شیخ اصغرمروارید):

“آقاى مصباح از بین شاگردان من مثل انجیر مى ماند که هیچ چیز آن دور ریخته نمى شود”.

شهید آیت الله بهشتى:

دوست عزیز و دانشمند محترم … خیلی زودتر از این می خواستم برای شما نامه بنویسم ولى در پى ساعت دنجى بودم که بتوانم با آقاى مصباح که « مصباح دوستان »‌است با فکرى فارغ گفتگو کنم و از اینگونه ساعت ها کم بهره برده‌ام.

یاران امام به روایت اسناد ساواک ج۲ ص ۴۲۲

http://piy.ir/yasin/13150.html


۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۲ ، ۱۶:۰۵
محسن روزبه
   
«در این ایام، که اعلان مى‏کنند مسئله انتخاب رئیس جمهور [را]، آن اشخاصى که در حوزه‏ها هستند، باید دست از کارها بردارند و راه بیفتند توى شهرها و دهات و روستاها و آن جاهاى دور افتاده و کمک کنند. و اگر نکنند، فردا مسئول‏اند پیش خدا و اگر مسامحه کنند، فردا مسئول‏اند پیش خدا. مردم را دعوت کنند به دخالت در امور، به انتخاب یک رئیس جمهور صحیح... شماها مبلغ اسلام هستید ..‏ امروز تبلیغ اسلام براى حفظ خود اسلام. تبلیغ این است که رئیس جمهورتان را خودتان تعیین کنید. اهمیت این همان اهمیتى است که اسلام دارد.»(صحیفه امام/ج15/ص16- سخنرانى در جمع روحانیون تهران)

درپی سخنرانی آیت الله مصباح یزدی پس از برگزاری انتخابات اخیر، رسانه هایی که روشنگری های ایشان را همواره خطری بزرگ بر سر راه خود احساس می کنند اعم از داخلی و خارجی با تقطیع و تحریف سعی در ایجاد شبهه و نتیجه گیری های دلخواه خود کردند.در ادامه متن مورد شبهه از سخنرانی ایشان آورده شده و نتیجه گیری را به خواننده محترم واگذار می کنم:
 
  "در این‌جا این سؤال مطرح می‌شود که می‌دانیم مقام معظم رهبری مصلحت کشور را می‌خواهند، اما مصلحت کشور به دست بعضی‌ از کاندیداها بهتر از دیگران تأمین می‌شود، پس چرا ایشان نظر خود را اظهار نمی‌کنند و چرا به‌گونه‌ای بیان نمی‌کنند که مردم بفهمند باید به چه کسی رأی بدهند؟ قاعدتاً ممکن است کسی بگوید ـ‌همان طور که رهبری هم فرمودند‌ـ مردم باید خودشان اصلح را شناسایی کنند و به دیگران هم بشناسانند؛ اما باز این سؤال پیش می‌آید که چرا خود مقام معظم رهبری اصلح را به دیگران نمی‌شناسانند؟

    جوابی که به نظر می‌رسد این است ‌که درست است که عنوان اولی اقتضا می‌کند که ایشان هم مثل دیگران، به نحوی کاندیدای اصلح را به مردم معرفی کنند تا مصالح تأمین شود و کسی سر کار بیاید که برای اسلام و نظام مفیدتر باشد؛ اما اگر این‌گونه عمل کنند، هم در داخل و هم در خارج متهم می‌شوند که انتخابات فرمایشی است و نظام از ابتدا نقشه کشیده که شخص معینی انتخاب شود و همه کارها زمینه‌سازی و صوری است! چنین رفتاری در شرایط موجود بین‌المللی برای کشور زیان‌آور است؛ چون دموکراتیک‌بودن انتخابات اصل بسیار مهمی است و هر چه این امر را خدشه‌دار کند، به جایگاه و ارزش اجتماعی، سیاسی کشور لطمه وارد می‌کند و همه، به خصوص ایشان باید این جایگاه و ارزش را حفظ کنند. علاوه بر این‌که اگر چنین وضعی پیش بیاید، طبعاً کسانی که شاخص‌های مورد نظر رهبری را در خود نمی‌بینند، در انتخابات شرکت نمی‌کنند، یا آن را تحریم می‌کنند و یا به آن اهمیت نمی‌دهند. در این صورت هم حضور حداکثری مردم در صحنه انتخابات تحقق پیدا نمی‌کند.

    اما این‌که مقام معظم رهبری به عنوان ثانوی نباید نظر خود را اظهار کند آیا به این معناست که اشخاص دیگری که در جامعه نفوذی دارند و مردم حرف‌شان را می‌پذیرند، آنها هم، همین وظیفه را دارند و باید به تبعیت از مقام معظم رهبری کسی را معرفی نکنند؟ گاهی ـ‌آگاهانه یا ناآگاهانه‌ـ چنین تصوری پیش می‌آید و کسانی هم به این شبهه دامن می‌زنند که در جایی که حضرت آقا و مراجع محترم تقلید کسی را تعیین نمی‌کنند، دیگران هم نباید فردی را معرفی کنند.

    مراجع محترم خودشان وظیفه‌شان را می‌دانند و ما برای بزرگان تکلیف تعیین نمی‌کنیم؛ اما این اصل ثابت نیست که هر تکلیفی که برای مقام معظم رهبری لازم است، به همان نحو برای دیگران هم حتماً ثابت است. این یک واقعیت است که موقعیت اشخاص در تعیین تکلیف‌شان مؤثر است. هم‌چنان‌که در تاریخ مشاهده می‌شود در صدر اسلام حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها علیه کسی که متصدی خلافت بود، در باره فدک احتجاج کردند؛ اما امیرالمؤمنین علیه‌السلام در این جریان سکوت کردند. در تاریخ نقل نشده که ایشان در این زمینه بحث یا اظهارنظری کرده باشند، یا هشداری داده باشند و یا حتی به صورت کلی موعظه‌ای کرده باشند؛ بلکه آنچه معروف است این است که حضرت علی علیه‌السلام در خانه نشستند و حتی حضرت زهرا سلام‌الله علیها بعد از ایراد خطبه فدکیه، وقتی به منزل تشریف آوردند، گویا از حضرت امیر علیه‌السلام گله کردند که إِشتَمَلتَ شَملَةَ الجَنین؟! این جریان نشانه این است که تکلیف حضرت زهرا با حضرت علی سلام‌الله علیهما فرق دارد. چون با آمدن امیرالمؤمنین صلوات‌الله علیه مسأله شکل دیگری پیدا می‌کرد و مردم می‌گفتند به خاطر حرص و طمع ریاست آمده و دفاع حضرت زهرا از ولایت هم ضایع می‌شد. این کار جز از حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها برنمی‌آمد؛ آن سخنرانی کوبنده در مقابل کسی که به جای پیغمبر صلوات‌الله علیه نشسته، ‌با آن لحن رسا و محکم؛ هیچ کس دیگری نمی‌توانست در آن زمان چنین سخنانی بگوید. اگر حضرت امیر علیه‌السلام می‌خواستند این‌گونه صحبت کنند، زد و خورد، و کشت و کشتار می‌شد. اما کسی نمی‌توانست به روی حضرت زهرا شمشیر بکشد؛‌ چون او دختر پیغمبر و مورد احترام همه بود.


    این ماجرا نشانه این است که تکلیف اشخاص با توجه به موقعیتشان فرق می‌کند. نظیر این جریان در باره جناب ابوذر هم هست. ابوذر خیلی صریح علیه خلفا حرف می‌زد و با آن‌ها با تندی برخورد می‌کرد؛ حتی با استخوان شتر به سر کعب‌الاحبار زد. در حالی‌که حضرت امیر علیه‌السلام چنین رفتاری با خلفا نداشت. البته وقتی ابوذر را تبعید کردند، امیرالمؤمنین همراه با امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام به مشایعت ابوذر آمدند و کار او را تأیید کردند؛ اما هیچ جا نقل نشده که حضرت امیر به ابوذر فرموده باشند چرا این‌گونه رفتار می‌کنی، تو باید از من که امامت هستم، تبعیت ‌کنی، چرا تندروی می‌کنی؟ ممکن است کسی ادعا کند ابوذر اشتباه کرده، اما بر اساس شناختی که ما از مقام ابوذر داریم و حمایت‌های امیرالمؤمنین علیه‌السلام از او هم آن را تایید می‌کند، به جرأت می‌توانیم بگوییم کار ابوذر اشتباه نبوده است.

     بهترین تعبیر در باره این جریان این است که موقعیت امیرالمؤمنین رفتاری را اقتضا می‌کند و موقعیت ابوذر رفتار دیگری را. هر فردی باید با بصیرت ببیند در هر موقعیت اجتماعی باید چگونه رفتار کند که به نفع اسلام و مسلمین باشد.

    بنابراین، تعمیم وظیفه مقام معظم رهبری به دیگران بی‌جا است و هر کسی باید وظیفه خودش را بداند و به آن عمل کند. لذا نمی‌توانیم بپذیریم که چون مقام معظم رهبری کاندیدای مورد نظر خود را معرفی نمی‌کنند، یا بزرگان و مراجع صلاح نمی‌دانند فردی را معرفی کنند، دیگران هم نباید چنین کنند. اگر با این کار ضرری متوجه اسلام و مسلمین شود، ما چه عذری پیش خدا داریم؟ آیاحفظ شأن و جایگاه شخصی توجیه مناسبی برای سکوت است؟ اصلاً شأن کدام است؟ چه شأنی بالاتر از هدایت مردم به راه راست و جلوگیری از فساد؟ هر کسی وقتی می‌بیند که مردم راه اشتباهی را می‌روند وظیفه شرعی دارد که آنها را ارشاد کند و جلوی فساد را بگیرد."


در جمع گروهی از اساتید و اعضای هیات علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) ـ 1392/03/26


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۲ ، ۱۵:۵۲
محسن روزبه

خبرنامه دانشجویان ایران: «روزمرّه فکر کردن در مسائل اقتصادى، مضر است؛ تغییر سیاستهاى اقتصادى به طور دائم، مضر است - در همه‌ى بخشها، بخصوص در اقتصاد - تکیه کردن بر نظرات غیر کارشناسى، مضر است؛ اعتماد کردن به شیوه‌هاى تزریقىِ اقتصادهاى تحمیلى شرق و غرب، مضر است. سیاستهاى اقتصاد باید سیاستهاى «اقتصاد مقاومتى» باشد - یک اقتصاد مقاوم - باید اقتصادى باشد که در ساخت درونىِ خود مقاوم باشد، بتواند ایستادگى کند؛ با تغییرات گوناگون در این گوشه‌ى دنیا، آن گوشه‌ى دنیا متلاطم نشود.» رهبر معظم انقلاب


به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ شکل گیری انقلاب اسلامی به عنوان پدیده ای در مقابل غرب با مختصات پارادایمی متفاوت و متضاد باعث شد که مدل اقتصادی متفاوتی نیز برای این اقتصاد تجویز شود. غرب اما در برابر جمهوری اسلامی از این حربه برای فشار بر ایران استفاده می کند. از طرفی پایه اقتصاد ایران نیز که توسط همین کشورهای استعمار گر بر اساس منافع خودشان طراحی شده بود مبتنی بر فروش نفت خام بود. بطوریکه رهبر انقلاب در سال 73 فرمودند آرزوى واقعى من- که البته ممکن است به این زودیها قابل تحقّق نباشد- این است که ما درِ چاههاى نفت را ببندیم و اقتصاد خود را براساس کالاها و محصولات غیر نفتى بنیاد نهیم. یعنى فرض کنیم این کشور، کالایى به نام نفت ندارد. البته این کار ممکن است در این سالها و به این زودیها عملى نباشد. زیرا دشمنان ایران در دوران رژیم وابسته و فاسد پهلوى، بیش از حدّ تصور خراب‏کارى کرده‏اند و چنان ملت و کشور ما را به نفت وابسته نموده‏اند که نشود به این آسانى چنین کارى را کرد. اما روزى باید این کار بشود و آن روز، روزى است که ملت ایران بدون اینکه سرمایه‏ هاى خود را مفت و مجّانى به دست کسانى بدهد که با کمال خباثت از ثروت ملى کشورها استفاده مى‏کنند، با تکیه بر امکانات ذاتى، روى پاى خودش بایستد.»

«آرزوی من این است که روزی در چاه‏های نفت بسته شود...» این جمله رهبر انقلاب البته نه تنها در آن زمان قابل حصول نبود بلکه برای تکنوکرات‌های مستقر در دولت هم فهم نشد. دولتی که اعتقادی به خارج کردن نفت از بودجه کشور نداشت و به خام فروشی نفت عادت کرده بود هیچ زمینه‌ای را فراهم نکرد.

نوع نگاه کارگزاران به اقتصاد به چند دلیل نتوانست کارایی لازم را برای اقتصاد ایران اسلامی به ارمغان بیاورد:

1)دلبستگی به اقتصاد لیبرال

دولت مردان کارگزارانی که عموما از جناح راست بودند و امروز به نام تیم نیاورانی مطرح هستند؛ نگاه شان به اقتصاد از نوع بازار آزاد بود و سویی «اقتصاد خصوصی» را «اقتصاد شخصی» ترجمه می کردند. شیفتگی آنها به مدل اقتصاد لیبرالی نه تنها در عمل بلکه در زبان نیز تکرار می شد و حسین مرعشی از اعضای حزب کارگزاران می گوید:« کارگزاران سازندگی حزب لیبرال دموکرات مسلمان است.» -حال اینکه آیا لیبرالیسم با اسلام جمع پذیر است یا خیر بحثی مجزا دارد- اما مدل هایی که این جریان برای اقتصاد تجویز می کردند نیز مبتنی بر اقتصاد لیبرالی و عموما کنزینی بود.

2)وابستگی به اقتصاد لیبرال

دولت کارگزاران بعد از جنگ تحمیلی روی کار آمد و از جمله کار ویژه هایش بازسازی مناطق آسیب دیده جنگی بود از طرفی دولت آیت الله هاشمی تمایل زیادی برای برقراری ارتباط با دنیا داشت و این دو دلیل باعث شد که ایشان به سمت وام گرفتن از صندوق بین المللی پول گرایش پیدا کند. صندوقی که برای وام دادن دولت ها را مجبور می کرد تا نسخه های تجویزی این صندوق را پیاده کنند و نتیجه پیاده سازی نسخه های وارداتی تعدیل اقتصادی دولت کارگزاران وابستگی ایران به اقتصاد لیبرالی و همچنین تورم 49.9 درصدی بود که مردم ایران را به سمت فشارهای وحشتناک اقتصادی هل داد.

رهبر انقلاب از ابتدا با گرفتن وام از صندوق بین المللی پول مخالف بود و این را نیز بارها اعلام کردند اما دولت هاشمی به این توصیه ها گوش نداد. رهبری در خصوص گرایش به جهانی شدن و وام گرفتن از صندوق بین المللی پول می فرمایند:« جهانى شدن، اسم خیلى قشنگى است و هر کشورى فکر میکند بازارهاى جهانى به رویش باز میشود. اما جهانى شدن به معناى تبدیل شدن به یک پیچ و مهره‌اى در ماشین سرمایه‌دارى غرب، نباید مورد قبول هیچ ملت مستقلى باشد. اگر قرار است جهانى شدن به معناى درست کلمه تحقق پیدا بکند، باید کشورها استقلال خودشان - استقلال اقتصادى و استقلال سیاسى - و قدرت تصمیم‌گیرى خودشان را حفظ کنند؛ والّا جهانى شدنى که ده‌ها سال پیش از طریق بانک جهانى و صندوق بین المللى پول و سازمان تجارت جهانى و امثال اینها - که همه ابزارهاى آمریکائى و استکبارى بودند - به وجود آمده، ارزشى ندارد. بنابراین، یک اصل مهم، مسئله‌ى استقلال است؛ که اگر این نباشد پیشرفت نیست، سرابِ پیشرفت است.»27اردیبهشت 88 در دیدار با دانشجویان کردستانی

ایشان همچنین با ذکر مثالی ثمره وام گرفتن از صندوق بین المللی پول را این گونه توضیح می‌دهند:«شاید این را در یک جمع دانشجویى دیگر گفته باشم که ماهاتیر محمد، نخست وزیر سابق مالزى - که بسیار هم آدم پُرکار و دقیق و جدى و پایبندى بود - به تهران آمد، به دیدن من هم آمد؛ همان اوقات بود که تحولات گوناگونى در آسیاى شرقى اتفاق افتاده بود؛ در مالزى، اندونزى و تایلند، و زلزله ى اقتصادى به وجود آمده بود. همین سرمایه دار صهیونیستى و بعد سرمایه دارهاى دیگر، با بازیهاى بانکى و پولى توانستند چند تا کشور را به برشکستگى بکشانند. در آن وقت ماهاتیر محمد به من گفت: من فقط همین قدر به شما بگویم که ما یک شبه گدا شدیم! البته وقتى کشورى وابستگى اقتصادى پیدا کرد و خواست نسخه هاى اقتصادى بانک جهانى و صندوق بین المللى پول را عمل بکند، همین طور هم خواهد شد.

خود این بانک جهانى و صندوق بین المللى هم یکى از بخشها و قطعه هاى این پازل بزرگند. این خیلى خطرناک است که سر رشته ى تحولات جهانى دست باندهاى قدرت بین المللى باشد؛ که امروز هست. اینها صهیونیستها و سرمایه دارهایند و عمدتاً هم در امریکا و در اروپایند.»

3)عدم اعتقاد به توانایی‌های داخلی

یکی از پایه های اقتصاد مقاومتی که مورد نظر رهبر انقلاب است؛ اقتصاد دانش بنیان است؛ دانشی که در داخل کشور بوجود آمده باشد و مبتنی بر نیروی داخلی باشد. رهبر انقلاب می فرمایند:« یکى از بخشهاى ما، اقتصاد است و خاصیت اقتصاد در یک چنین شرائطى، اقتصاد مقاومتى است؛ یعنى اقتصادى که همراه باشد با مقاومت در مقابل کارشکنى دشمن، خباثت دشمن؛ دشمنانى که ما داریم. به نظر من یکى از بخشهاى مهمى که میتواند این اقتصاد مقاومتى را پایدار کند، همین کار شماست؛ همین شرکتهاى دانش‌‌‌بنیان است؛ این یکى از بهترین مظاهر و یکى از مؤثرترین مؤلفه‌‌‌هاى اقتصاد مقاومتى است؛ این را باید دنبال کرد.»

مدیران اقتصادی دولت کارگزاران هیچ اعتقادی به قدرت تولید علم داخلی نداشتند و عموم پروژه ها و خدمات این دولت به دست مهندسین خارجی اجرا می شد و قراردادهای نفتی نیز بصورت مشترک با شرکت های خارجی جلو می رفت. عدم توجه به توان داخلی و اعتقاد به خام فروشی باعث شد زنگنه که وزیر نفت وقت بود بگوید "ما نیازی به صنایع پالایشی نداریم" و همین باعث شد تا آرزوی رهبر انقلاب همچنان در حد آرزو باشد.

مدیرانی چون ترکان، زنگنه، مرعشی، نوبخت و... که تلاششان در هضم شدن اقتصاد ایران در اقتصاد جهانی است و از سوی دیگر اعتقادی به توانایی های داخلی ندارند نمی توانند مجریان قابل قبولی برای اقتصاد مقاومتی باشند. همچنان که رهبر انقلاب فرموده اند روزمرّه فکر کردن در مسائل اقتصادى، مضر است؛ تغییر سیاستهاى اقتصادى به طور دائم، مضر است - در همه‌ى بخشها، بخصوص در اقتصاد - تکیه کردن بر نظرات غیر کارشناسى، مضر است؛ اعتماد کردن به شیوه‌هاى تزریقىِ اقتصادهاى تحمیلى شرق و غرب، مضر است. سیاستهاى اقتصاد باید سیاستهاى «اقتصاد مقاومتى» باشد - یک اقتصاد مقاوم - باید اقتصادى باشد که در ساخت درونىِ خود مقاوم باشد، بتواند ایستادگى کند؛ با تغییرات گوناگون در این گوشه‌ى دنیا، آن گوشه‌ى دنیا متلاطم نشود.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۲ ، ۱۱:۴۹
محسن روزبه