امید و انتظار
انتظار، یکی از پربرکتترین حالات انسان است; آن هم در انتظار دنیایی روشن از نور عدل و داد. "یملا الله به الارض قسطا و عدلا". خدای متعال به دست او، سرزمین بشری و همهی روی زمین را از عدالت و دادگستری پرخواهدکرد. انتظار چنین روزی را باید داشت. نباید اجازه داد که تصرف شیطانها و ظلم و عدوان طواغیت عالم، شعلهی امید را در دل خاموش کند. باید انتظار کشید. انتظار، چیز عجیبی است و دارای ابعاد گوناگونی میباشد. یکی از ابعاد انتظار، اعتماد و امیدواری به آینده و مأیوس نبودن است. همین روح انتظار است که به انسان تعلیم میدهد تا در راه خیر و صلاح مبارزه کند. اگر انتظار و امید نباشد، مبارزه معنی ندارد و اگر اطمینان به آینده هم نباشد، انتظار معنی ندارد. انتظار واقعی، با اطمینان و اعتماد ملازم است. کسی که شما میدانید خواهد آمد، انتظارش را میکشید و انتظار کسی که به آمدنش اعتماد و اطمینان ندارید، انتظاری حقیقی نیست. اعتماد، لازمهی انتظار است و این هر دو، ملازم با امید است و امروز این امید، امری لازم برای همهی ملتها و مردم دنیا میباشد.
دیدار مسؤولین و گروه کثیری از امت حزب الله در سالروز ولادت حضرت امام زمان (عج) (۱۳۶۸/۱۲/۲۲)------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت: امّا آنچه نقطهی مهمتر عرض من است، خطاب به جوانهایی است که در سرتاسر
کشور فعّالیّتهای فرهنگی را به صورت خودجوش شروع کردند که بحمدالله خیلی هم
وسیع شده است. من میخواهم بگویم آن جوانهایی که در تهران، در شهرهای
گوناگون، در استانهای مختلف، در خود مشهد، در بسیاری از شهرهای دیگر کار
فرهنگی میکنند، با ارادهی خودشان، با انگیزهی خودشان ـ کارهای بسیار خوبی
هم از آنها ناشی شده است که از بعضی از آنها ما بحمدالله اطّلاع پیدا
کردیم ـ کار را هرچه میتوانند بهطور جدّی دنبال کنند و ادامه بدهند.
بدانند که همین گسترش کار فرهنگی در بین جوانهای مؤمن و انقلابی، نقش بسیار
زیادی را در پیشرفت این کشور و در ایستادگی ما در مقابل دشمنان این ملّت،
ایفا کرده است.
بیانات مقام عظمای ولایت در حرم مطهر رضوی در اولین روز سال (۱۳۹۳/۰۱/۰۱)
+: دعا کنیم برای شفای مرضا مخصوصا بچه های سرطانی
وظیفه منتظران:
بزرگترین وظیفهى منتظران امام زمان این است که از لحاظ معنوى و اخلاقى و عملى و پیوندهاى دینى و اعتقادى و عاطفى با مؤمنین و همچنین براى پنجه درافکندن با زورگویان، خود را آماده کنند. کسانى که در دوران دفاع مقدّس، سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدّس شرکت مىکردند، منتظران حقیقى بودند. کسى که وقتى کشور اسلامى مورد تهدید دشمن است، آمادهى دفاع از ارزشها و میهن اسلامى و پرچم برافراشتهى اسلام است، مىتواند ادّعا کند که اگر امام زمان بیاید، پشت سر آن حضرت در میدانهاى خطر قدم خواهد گذاشت. اما کسانى که در مقابل خطر، انحراف و چرب و شیرین دنیا خود را مىبازند و زانوانشان سست مىشود؛ کسانى که براى مطامع شخصى خود حاضر نیستند حرکتى که مطامع آنها را به خطر مىاندازد، انجام دهند، اینها چطور مىتوانند منتظر امام زمان به حساب آیند؟ کسى که در انتظار آن مُصلحِ بزرگ است، باید در خود زمینههاى صلاح را آماده سازد و کارى کند که بتواند براى تحقّق صلاح بایستد.
دیدار با مردم به مناسبت نیمه شعبان در مصلای تهران 1381/7/30
معنای انتظار:
وقتى به ما مىگویند منتظر فرج باشید، فقط این نیست که منتظر فرج نهایى باشید، بلکه معنایش این است که هر بنبستى قابل گشوده شدن است. فرج، یعنى این؛ فرج، یعنى گشایش. مسلمان با درسِ انتظار، فرج مىآموزد و تعلیم مىگیرد که هیچ بنبستى در زندگى بشر وجود ندارد که نشود آن را باز کرد و لازم باشد که انسان ناامید دست روى دست بگذارد و بنشیند و بگوید دیگر کارى نمىشود کرد؛ نه، وقتى در نهایتِ زندگىِ انسان، در مقابلهى با اینهمه حرکت ظالمانه و ستمگرانه، خورشیدِ فرج ظهور خواهد کرد، پس در بنبستهاى جارى زندگى هم همین فرج متوقَّع و مورد انتظار است. این، درس امید به همهى انسانهاست؛ این، درس انتظار واقعى به همهى انسانهاست؛ لذا انتظار فرج را افضل اعمال دانستهاند؛ معلوم مىشود انتظار، یک عمل است، بىعملى نیست. نباید اشتباه کرد، خیال کرد که انتظار یعنى اینکه دست روى دست بگذاریم و منتظر بمانیم تا یک کارى بشود. انتظار یک عمل است، یک آمادهسازى است، یک تقویت انگیزه در دل و درون است، یک نشاط و تحرک و پویایى است در همهى زمینهها. این، در واقع تفسیر این آیات کریمهى قرآنى است که: «و نرید ان نمن على الذین استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین» یا «ان الارض للَّه یورثها من یشاء من عباده و العاقبة للمتقین». یعنى هیچوقت ملتها و امتها نباید از گشایش مأیوس شوند.
آن روزى که ملت ایران قیام کرد، امید پیدا کرد که قیام کرد. امروز که آن
امید برآورده شده است، از آن قیام، آن نتیجهى بزرگ را گرفته است و امروز
هم به آینده امیدوار است و با امید و با نشاط حرکت مىکند. این نور امید
است که جوانها را به انگیزه و حرکت و نشاط وادار مىکند و از دلمردگى و
افسردگى آنها جلوگیرى مىکند و روح پویایى را در جامعه زنده مىکند. این،
نتیجهى انتظار فرج است. بنابراین، هم باید منتظر فرج نهایى بود، هم باید منتظر فرج در همهى مراحل زندگى فردى و اجتماعى بود. اجازه ندهید یأس بر دل شما حاکم بشود، انتظار فرج داشته باشید و بدانید که این فرج، محقَّق خواهد شد؛ مشروط بر اینکه شما انتظارتان، انتظار واقعى باشد، عمل باشد، تلاش باشد، انگیزه باشد، حرکت باشد.
۱۳۸۴/۰۶/۲۹بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمهى شعبان
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
اعتقاد به قضیه مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و موضوع ظهور و فَرَج و انتظار، گنجینه عظیمى است که ملتها مىتوانند از آن بهرههاى فراوانى ببرند. شما کشتىاى را در یک دریاى توفانى فرض کنید! اگر کسانى که در این کشتى هستند، عقیده داشته باشند که اطرافشان تا هزار فرسنگ، هیچ ساحلى وجود ندارد و آب و نان و وسایل حرکت اندکى داشته باشند، چه کار مىکنند؟ آیا هیچ تصوّر مىشود که اینها براى آن که حرکت کنند و کشتى را پیش ببرند، تلاشى بکنند؟ نه؛ چون به نظر خودشان، مرگشان حتمى است. وقتى انسان مرگش حتمى است، دیگر چه حرکت و تلاشى باید بکند؟ امید و افقى وجود ندارد....
عقیده به امام زمان، نمىگذارد مردم تسلیم شوند؛ به شرطى که این عقیده را درست بفهمند. وقتى که این عقیده به طور حقیقى در دلها جا بگیرد، حضور امامِ غایب در میان مردم حس مىشود. امام بزرگوار و عزیز و معصوم و قطب عالم امکان و ملجأ همه خلایق، اگر چه غایب است و ظهور نکرده، اما حضور دارد. مگر مىشود حضور نداشته باشد؟ مؤمن، این حضور را در دل خود و با وجود و حواس خویش حس مىکند. آن مردمى که مىنشینند، راز و نیاز مىکنند؛دعاى ندبه را با توجّه مىخوانند و زیارت آل یاسین را زمزمه مىکنند و مىنالند، مىفهمند چه مىگویند. آنها حضور این بزرگوار؛ را حس مىکنند؛ ولو هنوز ظاهر نشده و غایب است. غیبت او، به احساس حضورش ضررى نمىزند. ظهور نکرده است؛ اما هم در دلها و هم در متن زندگى ملت حضور دارد. مگر مىشود حضور نداشته باشد؟
شیعه خوب کسى است که این حضور را حس کند و
خود را در حضور او احساس نماید. این، به انسان امید و نشاط مىبخشد. این
ملت بزرگ، بیش از همه چیز به همین امید نیاز دارد؛ ملتى که در راه خدا و
براى عظمت اسلام، مجاهدت و مبارزه مىکند و افتخار طول تاریخ بشر و همه
تاریخ اسلام شده و پرچم اسلام را در زمان ما به اهتزاز در آورده است. چنین
ملتى، بیشتر از همه چیز، به همین امید درخشان احتیاج دارد. آن اعتقاد، این
امید را به او مىبخشد....
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ۱۳۷۴/۱۰/۱۷
حالت انتظار:
توصیه من به شما جوانان عزیز - چه دختران و چه پسران - همین است. شما در صحنه فعّالیتهاى جوانانه، فعّالیت علمى، فعّالیت تحصیلى، فعّالیت تحقیقى، فعّالیت سیاسى، فعّالیتهاى اجتماعى گوناگون، کار فرهنگى و مطبوعاتى و هنرى و ورزشى و امثال اینها، با همه نشاط و با همه قدرت حضور داشته باشید و طهارت و تقوا و ایمان و اخلاص و صفایتان را - که حقّاً و انصافاً در بین جوانان دنیا، شما از این جهات نمونهاید - حفظ کنید. اگر این تلاش مؤمنانه و مخلصانه و باصفا، در بین بخصوص جوانان ما و در بین بقیه آحاد ملت هم - هر کدام به سهم خودشان - وجود داشته باشد، استکبار در مبارزه خود با ملت ایران، قطعاً و یقیناً، نه یک بار، بلکه بارها و بارها به زانو در خواهد آمد و شکست خواهد خورد. در این، تردیدى نیست.
ما از چه چیزى واهمه داشته باشیم؟ چرا واهمه داشته باشیم؟ البته بدیهى است که وقتى مىگوییم مبارزه، معنایش این است که در این موضع قدرتمندانه و برخاسته از ایمان و اراده مىایستیم و تسلیم کسى نمىشویم. معنایش این نیست که لشکرکشى مىکنیم و به جنگ با امریکا مىرویم! کار و هدف ما، این نیست. البته هر متجاوزى هم اگر تجاوز کند - هر که مىخواهد باشد؛ از امریکا گرفته تا دستها و ابزارها و کوچک ابدالهایش در هر جاى دنیا - با مشت محکم این ملت روبهرو خواهد شد. در این تردیدى نیست. آنچه که براى این ملت اصل است، همان ایستادگى و مقاومت و مبارزه حقیقى است که خداى متعال را خشنود و قلب مقدس ولىّعصر ارواحنافداه را از شما راضى و حالت انتظار آن بزرگوار را در شما تقویت مىکند و روح مبارک امام را از شما شاد مىنماید و دشمن را ناکام خواهد کرد. امیدواریم که خداوند متعال، این توفیق را به همه شما عنایت کند.
۱۳۷۵/۰۸/۰۹بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان و دانشآموزان
انتظار فرج معنایش
این نیست که انسان بنشیند، دست به هیچ کارى نزند، هیچ اصلاحى را وجههى
همت خود نکند، صرفاً دل خوش کند به اینکه ما منتظر امام زمان (علیه الصّلاة
و السّلام) هستیم. اینکه انتظار نیست. انتظارِ چیست؟ انتظارِ
دست قاهرِ قدرتمندِ الهىِ ملکوتى است که باید بیاید و با کمک همین انسانها
سیطرهى ظلم را از بین ببرد و حق را غالب کند و عدل را در زندگى مردم حاکم
کند و پرچم توحید را بلند کند؛ انسانها را بندهى واقعى خدا بکند. باید
براى این کار آماده بود. تشکیل نظام جمهورى اسلامى یکى از مقدمات این حرکت
عظیم تاریخى است. هر اقدامى در جهت استقرار عدالت، یک قدم به سمت آن هدف
والاست. انتظار معنایش این است. انتظار حرکت است؛ انتظار سکون نیست؛ انتظار رها کردن و نشستن براى اینکه کار به خودى خود صورت بگیرد، نیست. انتظار حرکت است. انتظار
آمادگى است. این آمادگى را باید در وجود خودمان، در محیط پیرامون خودمان
حفظ کنیم. و خداى متعال نعمت داده است به مردم عزیز ما، به ملت ایران، که
توانستهاند این قدم بزرگ را بردارند و فضاى انتظار را آماده کنند. این معناى انتظار فرج است. انتظار فرج
یعنى کمر بسته بودن، آماده بودن، خود را از همه جهت براى آن هدفى که امام
زمان (علیه الصّلاة والسّلام) براى آن هدف قیام خواهد کرد، آماده کردن. آن
انقلاب بزرگ تاریخى براى آن هدف انجام خواهد گرفت. و او عبارت است از ایجاد
عدل و داد، زندگى انسانى، زندگى الهى، عبودیت خدا؛ این معناى انتظار فرج است.
یک نکته در باب مسئلهى مهدویت این است که شما در آثار اسلامى، در آثار شیعى مىبینید که از انتظار ظهور حضرت مهدى تعبیر شده است به انتظار فرج. فرج یعنى چه؟ یعنى گشایش. کِى انسان انتظار فرج دارد؟ انتظار
گشایش دارد؟ وقتى یک فروبستگىاى وجود داشته باشد، وقتى گرهى هست، وقتى
مشکلى هست. در زمینهى وجود مشکل، انسان احتیاج پیدا میکند به فرج؛ یعنى سرانگشتِ گرهگشا؛ بازکنندهى عقدههاى فروبسته. این نکتهى مهمى است.
معناى انتظار فرج به عنوان عبارة أخراى انتظار
ظهور، این است که مؤمنِ به اسلام، مؤمنِ به مذهب اهلبیت(علیهم السّلام)
وضعیتى را که در دنیاى واقعى وجود دارد، عقده و گره در زندگى بشر میشناسد.
واقعِ قضیه هم همین است. منتظر است که این فروبستگىِ کار بشر، این گرفتارى
عمومى انسانیت گشایش پیدا بکند. مسئله، مسئلهى گره در کار شخص من و شخص
شما نیست. امام زمان (علیه الصّلاة و السّلام) براى اینکه فرج
براى همهى بشریت به وجود بیاورد، ظهور میکند که انسان را از فروبستگى
نجات بدهد؛ جامعهى بشریت را نجات بدهد؛ بلکه تاریخ آیندهى بشر را نجات
بدهد.
این معنایش این است که آنچه را که امروز وجود دارد؛ این نظم بشرى غیرعادلانه، این نظم بشرىاى که در آن انسانهاى بیشمارى مظلوم واقع میشوند، دلهاى بیشمارى گمراه میشوند، انسانهاى بیشمارى فرصت عبودیت خدا را پیدا نمیکنند، مورد رد و اعتراض بشرى است که منتظر ظهور امام زمان است. انتظار فرج یعنى قبول نکردن و رد کردن آن وضعیتى که بر اثر جهالت انسانها، بر اثر اغراض بشر بر زندگى انسانیت حاکم شده است. این معنى انتظار فرج است.
۱۳۸۷/۰۵/۲۷
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در روز نیمهی شعبان
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------در مورد ماجرای اعتقاد به مهدی موعود - یعنی این که در آخرالزّمان از خاندان پیامبر، شخصی ظهور می کند که دنیا را از عدل، از دادگستری و از نیکی پُر می سازد و تبعیضها، ظلمها، سوءاستفاده ها و فاصله های طبقاتی را از بین می برد - نیز خیلی کار کرده اند.
این عقیده که همه مسلمانان هم به آن معتقدند، مخصوص شیعه نیست. البته در خصوصیات و جزئیّاتش، بعضی فِرَق، حرفهای دیگری دارند؛ اما اصل این که چنین دورانی پیش خواهد آمد و یک نفر از خاندان پیامبر چنین حرکت عظیم الهی را انجام خواهد داد و «یملأالله به الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً» ، بین مسلمانان متواتر است. همه، این را قبول دارند. خوب؛ این عقیده از آن عقاید بسیار کارگشاست که من مختصری راجع به آن عرض خواهم کرد. به دلیل همین که کارگشاست، دشمنان از یک طرف و البته دوستان نادان هم از طرف دیگر بر آن می تازند. گاهی دوستان نادان، از روی نادانی و بر اثر بی توجّهی، کاری می کنند که هیچ دشمن دانایی به آن خوبی نمی تواند ضربه بزند!
حال بحث ما در مورد دشمنان داناست که سراغ این عقیده آمدند. من سندی را دیدم که مربوط به دهها سال قبل؛ یعنی اوایل ورود استعمار به شمال آفریقاست. کشورهای شمال آفریقا، گرایش بسیاری به اهل بیت دارند. مذهبشان هر مذهبی از مذاهب اسلامی که هست باشد؛ اما محبِّ اهل بیتند. در کشورهای سودان و مغرب و غیره عقیده به مهدویّت خیلی پُررنگ است. آن زمان که استعمار وارد مناطقِ مذکور شد - که ورود استعمار به آن مناطق در قرن گذشته است - یکی از مسائلی که مزاحم استعمار شد، عقیده به مهدویّت بود!
در سندی که من دیدم، بزرگان استعمار و فرماندهان استعماری توصیه می کنند که ما باید کاری کنیم که عقیده به مهدویّت، بتدریج از بین مردم زایل شود! آن روز استعمارگران فرانسوی و انگلیسی در بعضی کشورهای آن مناطق افریقایی بودند - فرقی نمی کند که استعمار از کجا باشد - استعماران خارجی، قضاوتشان این بود که تا وقتی عقیده به مهدویّت در بین این مردم رایج است، ما نمی توانیم کشورهایشان را درست در اختیار گیریم!
ببینید، عقیده به مهدویّت چقدر مهمّ است! چقدر خطا می کنند کسانی که به اسم روشنفکری و به عنوان تجدّدطلبی می آیند و عقاید اسلامی را بدون مطالعه، بدون اطّلاع و بدون این که بدانند چه کار می کنند، مورد تردید و تشکیک قرار می دهند! اینها همان کاری را که دشمن می خواهد، راحت انجام می دهند! عقاید اسلامی این گونه است. خوب؛ حالا چرا این کار را انجام می دهند؟...
بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت میلاد حضرت مهدى (عج) (۱۳۷۶/۰۹/۲۵) -
امروز هم یک عدهاى می گویند: آقا مگر می شود در مقابل این صفِ بههمپیوستهى دشمنان مسلح به پول و زور و رسانه و اقتصاد و سیاست و همه چیز ایستاد؟ مگر می شود پیش برد؟ امروز هم همان حرف است. این یک تجربه است.
بله، این حرف ما نیست؛ این حرف قرآن است: اگر براى خدا پا در میدان گذاشتید و ایستادگى کردید، پیروزى قطعى است؛ «و لو قاتلکم الّذین کفروا لولّوا الأدبار ثمّ لا یجدون ولیّا و لا نصیرا. سنّة اللّه الّتى قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبدیلا».(1) این فقط مربوط به ماجراى جنگ صدر اسلام نیست که «و لو قاتلکم الّذین کفروا لولّوا الأدبار»؛ سنّت اللّه است.
بله، آن وقتى که ما حرف حساب خودمان را بلد نباشیم، ندانیم، یا بلد نباشیم بگوئیم و طرح کنیم، یا پاى آن حرف نایستیم، یا وسط راه با وسوسههاى شیطانى یا وسوسههاى نفس یا تنبلىها پا سست کنیم، مجاهدت به جائى نخواهد رسید؛ معلوم است. بحث بر سر آنجائى است که: «لینصرنّ اللّه من ینصره».(2) دیگر از این تأکید، بالاتر نمی شود. اگر نصرت خدا بکنیم - نصرت خدا با فکر کردن، اندوختن اندیشههاى ناب، مطرح کردن درست آن در عالم، پاى آن ایستادن، تدبیر براى پیشبرد آن به کار بردن، در مقابل خطرات آن سینه سپر کردن - «لینصرنّ اللّه»؛ خداى متعال حتماً و قطعاً نصرت خواهد کرد. معناى «لینصرنّ» این است؛ یعنى خدا حتماً و قطعاً نصرت می کند. «و من اصدق من اللّه قیلا»؛(3) از خدا راستگوتر کیست؟
ملت ایران اینها را در عمل تجربه هم کرده است. اگر شما ملت عزیز ما، شما جوانهاى خوشروحیه و پرتوان و عازم، در این راهى که دارید می روید، ایستادگى کنید، شک نکنید که در زمان خود، در زمان متناسب، تمام آمال و آرزوها و داعیهها و شعارهاى ملت ایران نه فقط نسبت به خود این کشور، بلکه نسبت به دنیاى اسلام و امت اسلامى و جامعهى بشرى تحقق پیدا خواهد کرد. هر کارى دورهاى دارد، زمانى دارد؛ در زمان متناسب خود، این آرزوها تحقق پیدا خواهد کرد. ملت ایران به آن نقطهاى که مورد نظر اوست، به دنبال آن حرکت کرده است، اهتمام ورزیده است، خواهد رسید؛ راهش مقاومت کردن است.
آن وقت چه اتفاقى مىافتد؟ مسیر تاریخ دنیا تغییر پیدا خواهد کرد؛ مسیر تاریخ عوض خواهد شد. امروز مسیر تاریخ، مسیر ظلم است؛ مسیر سلطهگرى و سلطهپذیرى است؛ یک عده در دنیا سلطهگرند، یک عده در دنیا سلطهپذیرند. اگر حرف شما ملت ایران پیش رفت، اگر شما توانستید پیروز شوید، به آن نقطهى موعود برسید، آن وقت مسیر تاریخ عوض خواهد شد؛ زمینهى ظهور ولىّامر و ولىّعصر (ارواحنا له الفداء) آماده خواهد شد؛ دنیا وارد یک مرحلهى جدیدى خواهد شد. این بسته به عزم امروز من و شماست، این بسته به معرفت امروز من و شماست.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
مطلب اول دربارهى این بخش عظیم اعتقادى ماست که عبارت است از انتظار ظهور ولىّعصر و مهدى موعود و منجى بشریت. همهى مسلمانان، حقیقت مهدى موعود را از طریق روایات خدشهناپذیرى که از نبىّاکرم (صلّىاللَّهعلیهوالهوسلّم) و اولیاى دین رسیده است، قبول دارند؛ اما این حقیقت در هیچ جاى جهان اسلام، مثل محیط زندگى ملت عزیز ما و شیعیان، این برجستگى و این چهرهى درخشان و این روح پُرتپش و پُرامید را ندارد؛ این به خاطر آن است که ما به برکت روایات متواترهى خودمان، شخص مهدى موعود را با خصوصیاتش مىشناسیم. مردم ما ولىّاللَّه اعظم و جانشین خدا در زمین و بقیهى اهلبیت پیامبر را با نام و خصوصیات مىشناسند؛ از لحاظ عاطفى و فکرى با او ارتباط برقرار مىکنند؛ به او مىگویند؛ به او شکوه مىبرند؛ از او مىخواهند و آن دوران آرمانى - دوران حاکمیت ارزشهاى والاى الهى بر زندگى بشر - را انتظار مىبرند؛ این انتظار داراى ارزش زیادى است. این انتظار به معناى آن است که وجود ظلم و ستم در عالم، چشمهى امید را از دلهاى منتظران نمىزداید و خاموش نمىکند. اگر این نقطهى امید در زندگى جمعیتى نباشد، چارهیى ندارد جز اینکه به آیندهى بشریت بدبین باشد.
این ظلم عظیم مسلط بر عالم، این سلطههاى ناحق، این زورگویى به ملتها در سطح جهان، این ریختن خونهاى بناحق، این پایمال کردن شریفترین و عزیزترین ارزشهاى انسانى، این دروغها و تزویرهایى که سردمداران استکبار جهانى هر روز تحویل بشریت مىدهند، این همه بدى، این همه استثمار و ظلم، انسانى را که چشمهى امیدى در دل نداشته باشد، بهطور طبیعى مأیوس مىکند؛ لذاست که شما مىبینید نسل جوان در کشورهاى غربى، به سوى پوچى کشانده مىشوند. نسل جوانى که به سنتها خو نگرفته است و خود را پایبند سنتها نکرده است، وقتى که این نابسامانى محیط زندگى بشریت را مىبیند، ناامید مىشود؛ لذا به سمت پوچى کشیده مىشود. بسیارى از دختران و پسران در کشورهاى غربى، به سمت بیهودگى و بىاعتنایى به مظاهر زندگى و پوچى و غرقه شدن در شهواتِ آنى کشیده مىشوند؛ این بر اثر یأس است؛ بسیارى از دانشمندان و نویسندگان و سخنگویان بشریت به این حالت دچار مىشوند؛ اما آن ملتى که به آینده امید دارد، مىداند که روزگار ظلم و ستم و زورگویى و تجاوز و طغیان و استکبار، با همهى حجم عظیمى که امروز در جهان به وجود آورده است، یک روزگار تمامشدنى است و دورانى خواهد رسید که قدرت قاهرهى حق، همهى قلههاى فساد و ظلم را از بین خواهد برد و چشمانداز زندگى بشر را با نور عدالت منور خواهد کرد؛ معناى انتظار دوران امام زمان این است.
۱۳۷۰/۱۱/۳۰
بیانات در دیدار مردم قم
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------پی نوشت: