دغدغه های یک اهل فرهنگ

آخرین نظرات

۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

میلاد با سعادت حضرت امام رضا علیه السلام را خدمت همه دوستداران حضرتش تبریک می گویم.

برای جبران مافات هم که شده با دو داستان تکراری اما شنیدنی در خدمت بزرگواران هستم...

اگر دستت را دراز کنی چیزی گیرت می آید:

بزرگی که من فراموش کرده ام نام ایشان را می فرمود: یک بار پس از زیارت به دلم افتاد که من از این توسل چه چیزی دستگیرم شده است؟ در همین فکر بودم که با احساس تشنگی به سقا خانه حرم رفتم.

دستم را که زیر شیر بردم آب جاری شد و با پس کشیدن دستم آب هم قطع شد. به فکرم خطور کرد: « تا دست دراز نکنی چیزی کف دستت نمی گذارند، شرط اینکه چیزی به تو بدهند این است که اول دست طلبت را دراز کنی»

خیلی خری:

مدتی بود که غرور مرا گرفته بود، فکر می کردم با عبادت ها و ریاضت هایی که کشیده ام لابد به مقامی رسیده ام! فکر اینکه در چه مقامی هستم رهایم نمی کرد. نیت کردم به زیارت حضرت علی ابن موسی الرضا شرفیاب شوم تا حضرت با اشاره ای این سوال را پاسخگو شوند.

زیارت که تمام شد بیرون آمدم و منتظر یک نشانه بودم. خانمی را از پشت سر دیدم که بسیار شبیه خواهرم به نظر می رسید که آنها هم برای زیارت مشرف بودند.

برای زیارت قبولی جلو رفتم که خانم برگشت و نگاهی کرد و گفت: «خیلی خری»!

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پی نوشت 1: برای دیدن عکس های به یاد ماندنی از حضور مقام معظم رهبری در حرم امام رضا علیه السلام اینجا و اینجا کلیک کنید. و برای دریافت کلیپ غبار روبی حرم مطهر رضوی توسط ایشان اینجا کلیک کنید

پی نوشت 2: خاطره دوم را به شخصه از سخنرانی های علامه محمد تقی جعفری رحمت الله علیه شنیده ام و هرکجا را که شک داشتم نیاوردم. متاسفانه تحریف شده این خاطره در وب منتشر شده است که موجب وهن شخصیت برجسته ایشان است.

پی نوشت 3: امیدوارم تکدر خاطر دوستان از پست پیشین جبران شده باشد.

پی نوشت 4: اگر توفیق زیارت دست داد از دعای خیر محروم نفرمایید

پی نوشت 5: مقام خریت هم عجب مقامی است!

پی نوشت 6: پاسخ سوالات هم آماده است می توانید نظر بدهید

۶۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۲ ، ۱۱:۵۳
محسن روزبه

«بسم رب الشهداء و الصدیقین»

بنام الله پاسدار خون شهیدان و با سلام و درود بر بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی (ره) و نایب بر حقش حضرت امام خامنه ای (صلوات) و با سلام و درود بر خون پاک شهیدان انقلاب اسلامی و جنگ...

اما حواسم نیست که دوره عوض شده، این حرف ها به همان زمان جنگ می خورد، و نمی دانم چرا بعضی ها اصرار دارند بگویند جنگ، به جای دفاع مقدس. شاید برای این است که جنگ باید تمام می شد، اما دفاع مقدس دوره و زمان نمی شناسد و تا ابدالدهر باقی است. «جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم» تبدیل شد به «جنگ جنگ تا پیروزی» و آن هم عاقبت به جام زهر ختم شد. این هم نانی بود که واقع گرایان عاقل! در دامن امت شهید پرورمان قرار دادند، امت شهید پرور به مرور جای خود را داد به ملت در حال توسعه. لفظ توسعه را هم از کدخدا وام گرفتند، همانی که باید با او ساخت، تا راحت شد از دست هرچه جنگ و جنگ بازی است. اما چرا کدخدا خودش دایم در حال جنگ است؟ جنگ سرد، جنگ با اسلام، جنگ صلیبی، جنگ با تروریسم. اصلا چرا جنگ های او پایانی ندارد؟

.

.

.

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

این مطلب برداشت آزاد نویسنده است از سخنرانی حجت الاسلام پناهیان در شب عاشورا. برای دریافت سخنرانی اینجا کلیک کنید.

۳۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۴۵
محسن روزبه

او یک انسان است، مانند دیگر انسان ها، خور و خواب و خشم و شهوت دارد، دارای زن و زندگی است، اهل تفریح و ورزش هم هست، زندگی خصوصی دارد، زن و فرزند، عروس و داماد، نوه و نتیجه (شاید)...

او اهل دنیاست، دنیا در اختیار اوست، هم قدرت دارد، هم معروفیت، هم محبوبیت، دستش از مال دنیا نیز کوتاه نیست، اما دنیا با همه جلوه اش نتوانسته او را اسیر خود کند، او دنیای مادی را به ذلت افکنده است، با بهترین روش از گذرگاه دنیا در حال گذر است، ارزو هایش کوتاه، بهره اش از دنیا اندک، بی اعتنا به دنیا، و به عبادت مشتاق است، او دنیا را پل گذر خود به سمت ملکوت کرده است...

۲۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۴۲
محسن روزبه