می توان در قاب خیس پنجره چک چک آواز باران را شنید می توان دلتنگی یک ابر را در بلور قطره ها بر شیشه دید می توان لبریز شد از قطره ها مهربان و بی ریا و ساده بود می توان با واژه های تازه تر مثل ابری شعر باران را سرود می توان در زیر باران گام زد لحظه های تازه ای آغاز کرد پاک شد در چشمه های آسمان زیر باران تا خدا پرواز کرد..
و
اکنون 1400 سال است که تقدیر بشریت و هستی را در دستان سبز تو نهاده اند
تا «رحمة للعالمین» باشی، تا آیین جاهلیت را برای همیشه در تاریک ترین
گورها دفن کنی، اصلا تو آمدی تا هرگز نام شیرینت از دریچه فراموشی عبور
نکند و هر روز از تمام مأذنه ها و گلدسته ها نامت با اقتدار فریاد زده شود
أشهد أن لا اله الا الله وأشهد ان محمد رسول الله ... .
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
مثل همیشه عالی بود