برکسی پوشیده نیست که آیت الله هاشمی بعد از مقام معظم رهبری تاثیر گذارترین سیاست مدار عرصه انقلاب اسلامی در حال حاضر است، هاشمی در نهاد های انقلاب اسلامی دارای نفوذ فراوانی است. نفوذ او در مجلس، شورای نگهبان، مجلس خبرگان، مجمع تشخیص مصلحت، حوزه های علمیه، بیوت مراج عظام تقلید و بیت امام خمینی (ره)، بنگاه های اقتصادی و بازار، احزاب و مطبوعات و ارکان تصمیم ساز نظام حتی دولت احمدی نژاد بر کسی پوشیده نیست. حتی دخالت مستقیم ایشان در فتنه 88 شاید اندکی از نفوذ ایشان کاست اما هرگز نمی توانست به حذف ایشان بیانجامد و پروژه حذف ایشان در دوره دوم خرداد و دوره آقای احمدی نژاد به روی کار آمدن دولت های جدید ختم شد.
او خود را مادر انقلاب می داند و هرگز خود را در رتبه ای پایین تر از مقام معظم رهبری ندیده است، یا هم سنگ و یا بالاتر، او داعیه دارد، داعیه انقلاب را، و نامه های بدون سلام و والسلام او به امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری و شهید بهشتی موید این موضوع است.
آیت الله هاشمی مانند یک شطرنج باز ماهر در عرصه سیاست، با مهره چینی و سیاست ورزی به قول خود عمل گرا و واقع گرایانه (با پسوند اسلامی)، همواره نقش آفرین بوده است. مهره ها و نفوذ فراوان او، دست او را در نقش آفرینی ها و لابی های پشت پرده و بده بستان های احتمالی باز می گذارد. و یکی از مهم ترین ویژگی های ایشان تبدیل مخالفان به موافق است به طوری که شاهدیم امثال آقایان علی مطهری و توکلی که از اصولگرایان شاخص ضد هاشمی بودند امروزه به مجیز گویی ایشان و کابینه کارگزارانی هاشمی-روحانی روی آورده اند.
در دوران جنگ، سازندگی و دوم خرداد سیاست های ایشان نمود بیشتری داشت که به روی کار آمدن دولت آقای احمدی نژاد انجامید. این شکست بزرگ که با دو قطبی هاشمی-ضد هاشمی شکل گرفته بود با زمین زدن دولت آقای احمدی نژاد، به روی کار آمدن یکی از سیاست مداران زیرک حلقه مورد اعتماد او انجامید. و در این راه مهم ترین نقش را اصولگرایان بازی کردند. جبهه ای بی سر و ته که البته آیت الله در آن نفوذ فراوانی دارد و همین نفوذی ها راه را برای عدم تکرار دولتی ضد هاشمی هموار کردند.
اهداف جبهه ایشان که با جریان فتنه- اصلاحات همراهی می شد عبارت بودند از:
1- بازسازی فتنه 88
2- زمین زدن دولت احمدی نژاد به هر وسیله
3- ناجی سازی از آیت الله هاشمی
4- مظلوم نمایی و تطهیر سابقه ایشان و خانواده شان
5- روی کار آوردن دولت هماهنگ با خود
6- از میدان به در کردن همیشگی مخالفان خصوصا آیت الله مصباح یزدی با شعار اعتدال
ظرفیت سازی برای بازسازی فتنه با کلید واژه «انتخابات آزاد»:
«انتخابات آزاد» کلید واژهای بود که از چند ماه قبل - پیش از آن که حتی زنگ غیررسمی رقابت های انتخابات یازدهم ریاست جمهوری ایران نواخته شود - ابتدا در رسانه های غربی و شبکه های مخالف نظام در خارج کشور مطرح گردید و بلافاصله توسط برخی چهره های مشهور سیاسی و جریانات و رسانه های مرتبط با آن ها در داخل، وارد ادبیات سیاسی شد. این واژه پردازی دقیقاً مفاهیمی چون «سلامت انتخابات» و «تقلب» را به اذهان متبادر می کرد که چند ماه قبل از انتخابات دهم ریاست جمهوری به همین ترتیب و توسط همین جریانات و رسانه ها وارد عرصه سیاست شدند و ماجراهایی آفریدند که فتنه غم انگیز و براندازی ناکام سال 88 محصول آن بود. به همین دلیل نیز از ابتدایی که واژه «انتخابات آزاد» ابتدا توسط رسانه های خارج کشور و سپس توسط چهره هایی چون آیت الله هاشمی رفسنجانی به کار گرفته شد، واکنش های قاطعی از جانب صاحب نظران و فعالان سیاسی و رسانه ای جبهه انقلاب در قبال آن اتخاذ گردید.
آنچنان که مقام معظم رهبری در سالروز 19 دی در دیدار با مردم قم فرمودند:
«یکى از هدفها این است که کارى کنند که انتخابات بدون حضور پرشور و همگانى مردم برگزار شود. این را از حالا همه بدانند: آن کسانى که ممکن است از سر دلسوزى، راجع به انتخابات یک توصیههاى عمومى بکنند که آقا انتخابات اینجورى باشد، آنجورى نباشد، حواسشان باشد به این مقصود دشمن کمک نکنند؛ مردم را از انتخابات مأیوس نکنند، هى نگویند انتخابات باید آزاد باشد. خب، معلوم است که انتخابات باید آزاد باشد. ما از اول انقلاب تا حالا سى و چند تا انتخابات داشتهایم؛ کدامش آزاد نبوده است؟ در کدام کشور دیگر، انتخابات از آنچه که در ایران میگذرد، آزادتر است؟ کجا صلاحیتها ملاحظه نمیشود، که اینجا روى این مسائل هى تکیه بکنند، هى تکیه بکنند، هى بگویند، هى تکرار کنند و یواش یواش این ذهنیت را به خیال خودشان در مردم به وجود بیاورند که خب، این انتخابات فایدهاى ندارد؟ این یکى از خواستههاى دشمن است. آن کسانى که در داخل، این حرفها را میزنند، ممکن است غفلت کنند. من میگویم غفلت نکنید، حواستان باشد، کار شما جدول مورد نظر دشمن را پر نکند؛ مقصود او را تکمیل و تتمیم نکند. این یکى از راههاى از شور و هیجان انداختنِ انتخابات است.
یک مسئلهى دیگر این است که به مردم گفته شود، تلقین شود که انتخابات سلامت لازم را ندارد. البته بنده هم تأکید میکنم که انتخابات باید سالم برگزار شود؛ منتها این، راه دارد. در جمهورى اسلامى، در قوانین ما، راههاى قانونىِ بسیار خوبى براى حفظ سلامت انتخابات پیشبینى شده است. البته کسانى بخواهند از طرق غیر قانونى عمل کنند، خب به ضرر کشور میکنند؛ کمااینکه در سال 88 از راههاى غیر قانونى وارد شدند، کشور را دچار هزینه کردند، براى مردم اسباب زحمت درست کردند، براى خودشان هم اسباب بدبختى و سرشکستگى در زمین و در ملأ اعلى شدند. راههاى قانونىِ خوبى وجود دارد. بله، بنده هم اصرار دارم که انتخابات باید با سلامت کامل، با رعایت امانتِ کامل انجام بگیرد. مسئولین دولتى و مسئولین غیر دولتى که در کار انتخابات دستاندرکارند و مسئول هستند، همه باید طبق قانون، با دقت کامل، با رعایت کمال تقوا و پاکدستى عمل کنند تا انتخابات سالمى پیش بیاید؛ و مطمئناً هم چنین خواهد شد.»
بدین ترتیب با واکنش به موقع مقام معظم رهبری و دلسوزان نظام و نهاد های اطلاعاتی امنیتی هم چنین همراهی نکردن افکار عمومی، امکان بازسازی وقایع فتنه 88 از بین رفت.
ناجی سازی از آیت الله هاشمی:
در این راه، دولت احمدی نژاد باید به هر قیمت زمین بخورد و با بحرانی نشان دادن اوضاع، آقای هاشمی به عنوان یگانه منجی در این اوضاع خطیر در اذهان عمومی مطرح شود. از این رو بود که سعی شد یکی از نقاط منفی یعنی عمل کرد فرزندان از کارنامه ایشان پاک شود.«فائزه هاشمی» دادگاهی و زندانی شد و «مهدی هاشمی» به ایران فراخوانده شد. دعوت ایشان غیر از پاک کردن سابقه منفی، اهمیت دیگری هم داشت که حضور ایشان را در کنار پدر الزامی می کرد: مهارت در جنگ روانی.
همانطور که در گذشته اشاره شد دلایل زیر باعث شد دولت آقای احمدی نژاد با همه خدمات و محاسن در اذهان عمومی تخریب و آقای هاشمی به عنوان ناجی معرفی شود:
1- حلقه انحرافی که باعث سرخوردگی مردم خصوصا طیف حزب اللهی گردید.
2- تخریب های اصولگرایان که خدمات دولت را نادیده گرفته و انکار می کردند و حاضر نشدند حتی یک حسن از دولت به زبان آورند.
3- زیر سوال بردن آمارهای دولت که اصولگرایان مجلس در صف اول انکار آمارها بودند. این موضوع بارها توسط مقام معظم رهبری مورد تذکر واقع شد.
4- مشکلات اقتصادی بوجود آمده به واسطه تحریم ها
5- دعواهای بین دولت و سایر قوا که باعث شد مردم در اوج فشار تحریم ها به این برداشت برسند که مشکلات مردم رها شده و مسوولان به دعواهای جناحی مشغولند.
6- ناتوانی دولت در مهار آثار تحریم ها و سیاست های غلط که باعث افزایش فشار اقتصادی بر مردم گردید.
7- نا توانی دولت در اجرای برخی شعار ها مانند مبارزه با مفاسد اقتصادی
8- با تخریب وجهه دولت، قطب مخالف آن که اتفاقا در توده مردم به در دست داشتن بازار معروف است(و تا حدودی درست هم هست) به عنوان راه حل مشکل عنوان شد.
9- با تخریب دولت اصواگرا، اعتماد عمومی از این جریان سلب گردید.
10- وارد شدن آقای مشایی با همراهی تعجب برانگیز آقای احمدی نژاد تیر خلاص را به پیکر اعتماد عمومی زد. به علاوه اینکه تبلیغ می شد که آقای احمدی نژاد در صورت رد صلاحیت مشایی دست به نافرمانی و آشوب خواهد زد.
کاندیدا شدن آیت الله هاشمی:
به یقین نامزد اصلی ایت الله هاشمی برای پست ریاست جمهوری از ابتدا کس دیگری بود. وضعیت جسمی آیت الله هاشمی همانطور که خود نیز اذعان کرده بودند و در آستانه 80 سالگی به گونه ای نیست که توانایی تحمل بار سنگین کار اجرایی در اندازه های ریاست جمهوری را داشته باشد( یک بار صحنه بلند شدن به زحمت ایشان را در مراسم تنفیذ ببینید)، اما علت کاندید شدن ایشان چیست؟
هاشمی می دانست که هیچ کس نمی تواند نقش جایگزین دولت آقای احمدی نژاد را بازی کند، از این رو ابتدا بازی آمدن نیامدن را کلید زد تا نبض افکار عمومی را بدست بگیرد. از سوی دیگر رقبا نیز منتظر بودند و امیدوار که ایشان در صحنه وارد نشود. با وارد شدن دقیقه نودی آیت الله و آقایان مشایی و جلیلی، صحنه انتخابات عوض گردید. شوک بازار که باعث افت قیمت موقت سکه و ارز گردید به افکار عمومی تلقی ورود ناجی را پررنگ تر کرد که «احمدی نژاد با آنهمه ادعا نتوانست برای وضعیت اقتصادی و مهار تورم کاری کند، در حالی که تنها ورود آیت الله که نبض بازار در دست او و اطرافیانش است آثار مثبت خود را گذاشت».
آقای هاشمی می دانست که از فیلتر شورای نگهبان امکان عبور ندارد و به رد صلاحیت خود مطمئن بود، به همین سبب با ورود خود و رد صلاحیت شدنش، موج مثبت ایجاد شده را توانست به فرد اصلی یعنی حجت الاسلام روحانی منتقل کند.
اما ادامه کار به سیاست ورزی جایگزین آقای هاشمی بستگی داشت. جایگزینی که به درستی از پس متقاعد کردن افکار عمومی بر آمد یعنی شخص حجت الاسلام روحانی. انتخاب روحانی به چند دلیل صورت گرفت:
1- روحانی بودن ایشان همانندی بیشتری به آقای هاشمی داشت.
2- سابقه مبارزاتی ایشان در قبل و بعد از انقلاب مشخص و بی حاشیه بود. البته بجز بحث هسته ای که به کمک دوستان آقای هاشمی در بین کاندیداها این مشکل نیز برطرف شد.
3- آقای روحانی سیاست مداری کار کشته است.
4- در فتنه 78 و 88 نقطه سیاهی در پرونده خود ندارد.
5- افکار و خط مشی ایشان مطلوب آقای هاشمی است.
6- شخصیت ایشان به گونه ای است که هم می تواند رای اصلاح طلبان و هم رای متدینین و حزب اللهی ها را به واسطه روحانی بودن و سابقه انقلابی جذب کند.
7- می تواند به واسطه عمل کرد خود شعار اعتدال را باورپذیر کند.
8- به واسطه اینکه منسوب مقام معظم رهبری حفظه الله در شورای عالی امنیت ملی است می تواند از اعتبار ایشان هم استفاده کند.
9- شخصیت ظاهری ایشان و نحوه صحبت کردن و برخوردشان و خصوصا فن بیان قوی به گونه ای است که می تواند در حد یک رییس جمهور مطرح شود.
افراط و اعتدال:
نمایی که از دولت آقای احمدی نژاد باقی ماند، به افراط تفسیر شد، البته رفتارهای افراطی در دولت ایشان وجود داشت اما نه به اندازه ای که همه دستاوردهای آن به نام افراطی گری به جای نقطه ضعف جا زده شود. با استفاده از این ظرفیت بدست آمده، توانستند در بین افکار عمومی این موضوع را جا بزنند که حامیان قبلی ( که منتقد وضع موجود بودن) همان هایی هستند که باعث بوجود آمدن افراط شده اند. از این رو طیف علامه مصباح یزدی و جبهه پایداری به عنوان مقصر اصلی وضع به وجود آمده شناسانده شدند. در حالی که اولین کسانی که جریان انحرافی را رسوا کرده و در مقابل آن موضع گرفته بودند آیت الله مصباح و شاگردانشان بودند.
سهم مدعیان اصولگرایی خصوصا یکی از کاندیداهای مطرح که شانس اول انتخابات نیز بود(البته در هفته آخر ورق برگشت) در این تخریب بارز تر بود که هنوز هم ادامه دارد. کار تا جایی پیش رفت که این شخص و طیف طرفدار ایشان، کسی را که بیش از همه مورد تایید مقام معظم رهبری حفظه الله بوده متحجر احمق نامید.
این مطلب باعث گردید که یکی از نامزد ها به علت شباهت ظاهری به آقای احمدی نژآد و به واسطه داشتن مسوولیت در این دولت، نتواند مورد اقبال عمومی قرار گیرد. البته دلایل عدم اقبال به ایشان متعدد است اما با توجه به بحث و با مطرح کردن ایشان به عنوان نماد افراط و ترس مردم از تکرار آقای احمد نژاد، اقبال عمومی را نتوانستند جذب کنند. و در مقابل دور ترین گزینه به آقای احمدی نژاد توانست به عنوان نماد اعتدال مورد اقبال مردم باشد.