جامعه ما
منطقه ما یعنی غرب آسیا (همان خاورمیانه) در مرکز عالم واقع شده است، نه فقط از نظر موقعیت جغرافیایی که محل اتصال قاره های آسیا و اروپا و افریقا است و نه فقط از لحاظ اقتصادی که جاده های ترانزیتی زمینی و هوایی و دریایی از آن می گذرد و بیشترین ذخایر نفت و گاز را دارا بوده و قطب انرژی دنیاست، و نه فقط از لحاظ تاریخی که اگر حیات باطنی بشر را مرور کنیم لابد باید تاریخ ادیان توحیدی را بنگریم که خاستگاه آنها نیز منطقه ماست، بلکه از این منظر که جامعه امروز ما در مرکز تضارب آرا و ادیان توحیدی و غیر توحیدی عالم است، و تقریبا همه ادیان و فرق در آن حضور دارند و همه ایسم ها هم در آن دارای پایگاه می باشند، و به درستی می توان گفت که این تنوع قومی و فکری و مذهبی در هیچ جای این دنیای پهناور نظیری ندارد.
زمانی نه چندان دور با روی کار آمدن غرب جدید (پس از دوره توحش آن که اوجش را در قرون وسطی می توان دید و البته امروز هم توحش مدرن را رهبری می کند)، کشور ما به دلیل موقعیت استراتژیک ژئوپولیتیکی (جغرافیای سیاسی) مورد طمع واقع شد و با کشف منابع نفتی و ذخایر خدادادی این توجه ابعاد جدیدی یافت، و البته استعمار جدید مذهب تشیع را مهمترین خطر پیش رو برای ادامه غارتگری های خود دید و از این رو برای ریشه کنی مذهب تشیع نقشه های زیادی از جمله گسترش فساد و فحشا، روی کار آوردن دیکتاتور های مستبد نوکر صفت، فرقه سازی هایی مانند وهابیت و بهائیت، تفرقه بین ادیان و فرق مانند دعوای شیعه و سنی و ساخت یک پادگان نظامی به ابعاد کشور فلسطین بدست پست ترین های روزگار و یهود و صهیونیست را به مورد اجرا گذاشت.
و درست در روزگاری که هیچ تحلیل گری تصورش را هم نمی کرد انقلاب اسلامی ایران با رهبری فقیهی فرزانه و سیاست مداری دینی به ثمر نشست و جزیره ثبات شیطان بزرگ را از حوزه نفوذش خارج ساخت، و باید بدانیم که از دست دادن قلب دنیا چقدر برای شیطان سخت و ناگوار و تحمل ناپذیر می نمود. گرچه در ابتدا شیطان بزرگ تحلیل درستی از اتفاق روی داده نداشت و رویارویی سخت را برای از پادرآوردن این تمدن جدید برگزید ( با توجه به اینکه سیاست نه شرقی نه غربی که در عمل اجرا شد، این انقلاب نو پا را که هیچ پشتوانه ای بجز خدا نداشت بسیار آسیب پذیر نشان می داد) اما انواع توطئه های ناکام و جنگ هشت ساله به آنها ثابت کرد که نیرویی ناشناخته در پس این انقلاب نهفته است، از این رو به دنبال تحلیل این اتفاق خارق العاده بودند و هنوز هم نتوانسته اند به درستی آن را بشناسند (خباثت صهیونیست ها و جنایات شیطان بزرگ نشان میدهد هنوز شناخت درستی نسبت به انقلاب اسلامی ندارند).
و شیطان بزرگ با این حقیقت روبرو شد که انقلاب اسلامی ایده ای جدید را برای اداره دنیا مطرح کرده و داعیه دار ایجاد تمدنی جدید بر اساس تعالیم اسلام شیعی اهل بیت است و با دنیای مادی سر آشتی ندارد، انقلابی که مدعی زمینه سازی برای ظهور منجی موعود (عجل الله تعالی فرجه) است، انقلابی که تفکری جهان شمول دارد و به دنبال رفع فتنه در جهان و برپایی حکومت صالحان و مستضعفان عالم است. با به ثمر نشستن انقلاب اسلامی و ریشه زدن امید در دل مظلومان عالم، ریشه های متزلزل دنیای مادی غرب (با رهبری شیطان بزرگ) به لرزه درآمده و تمامی ماهیت غرب مادی گرا به چالش جدی کشیده شد.
انقلابی که با ماهیتی فرهنگی و ریشه های عمیق مذهبی به وقوع پیوسته و توانست در جنگ نظامی پیروز شود، در جبهه جدیدی مورد شبیخون قرار گرفت، و این بار شیطان با توجه به تجارب پیشین درصدد سست کردن زیر بناهای اعتقادی این انقلاب برآمد. اگر در جنگ، خون هر شهید باعث برانگیختن خون های تازه می شد، در جنگ فرهنگی اما، هر تلفاتی باعث تلف شدن نفرات دیگری هم می شود، اگر شهدا مایه افتخار بودند، در جبهه جدید، شهیدی وجود ندارد و هرچه هست تباهی است، اگر شهید می توانست از دشمن تلفات بگیرد، اینجا دشمن تلفاتی هم ندارد.
شیطان بزرگ با مطالعات عمیق و طولانی خود به این نکته رسید که شیعه دو بال دارد: بال سبز مهدویت (و ولایت) و بال سرخ شهادت (عاشورا) و اساس کار خود را ضربه زدن به این دو قرار داد. و از اینروست که در جامعه ما جبهه حق با تمام توان برای مقدمه سازی ظهور وارد صحنه شده و شیطان هم تمام توان خود را برای نابودی انقلاب و جلوگیری از رسیدن به اهداف آن به کار گرفته است. جبهه حق با تمام توان خود و با رهبری داهیانه مقام عظمای ولایت در حال پیشبرد اهداف تمدن سازی خود و از دیگر سو جبهه شیطان هم با تمام قوا در پی ضربه زدن به جبهه حق است، به بیان دیگر امروز جامعه ما در خط مقدم نبرد بین تمدنی است، تمدن منحط غربی به رهبری شیطان بزرگ و تمدن نوپای اسلامی با رهبری مقام عظمای ولایت که مشروعیت الهی و مقبولیت مردمی پشتوانه های آن هستند، نبردی که چشم جهانیان مخصوصا مظلومان عالم به آن دوخته شده است.
جامعه ما دارای ریشه هایی به شدت مذهبی است و هر روز بر عمق این ریشه ها افزوده می شود و دینداری اجباری و تقلیدی و ریایی در آن رنگ باخته است، جامعه ای که افراد آن به انتخاب نهایی نزدیک می شوند، ملت مدعی زمینه سازی ظهور باید با انواع فتنه ها آزمایش شود تا از سویی پالایش شده و از دیگر سو مانند آهن آبدیده سخت و محکم گردد. و می بینیم که در جامعه مان گرایش به برپایی و احیای مراسم و شعائر دینی هر روز بیشتر می شود و در دیگر سو مظاهر فساد نیز پررنگ تر می گردد و این همه نشان از رویارویی جدی حق و باطل است، اکثریتی از جامعه مذهبی هم ممکن است در دوره ای از رشد خود و با وجود مظاهر جدید دنیای ارتباطات مانند تلفن همراه و موبایل و اینترنت به بعضی از مفاسد آلوده شوند اما میبینیم که در مراسم مذهبی همچون عزاداری ها و اعیاد شب های قدر و ... حضوری جدی دارند و به مرور راه خود را انتخاب می کنند که در کدام جبهه قرار گیرند.
شیطان برای رویارویی با موج بیداری اسلامی چاره ای جز به شکست کشاندن جلودار آن ندارد و با تمام توان برای نابودی پایه های این حرکت در حال برنامه ریزی و فتنه گری است و همه تلاش خود را برای تضعیف باور های دینی، ولایت فقیه، مهدویت و انتظار، شهادت و جانبازی در راه دین به کار گرفته است. مشغول کردن جوانان با انواع مفاسد، فرقه سازی های رنگارنگ از شیطان پرستی گرفته تا مدعیان عرفان دروغین و تحریف مهدویت، نفوذ در حوزه های علمیه و دفاتر علما و مراجع، مرجع سازی دروغین، انواع انحرافات در مداحان و عزاداری ها و تهی کردن آن از حماسه سازی و شهادت پروری، فاسد کردن مسوولین و رویاروکردن آنها با ولایت فقیه، شبهه افکنی و سلب اعتماد مردم از حکومت، ترویج مصرف گرایی، ترویج اباحه گری، الگو سازی از هنرپیشه ها و ورزشکاران و به ابتذال کشیدن این مقوله ها برای فراموش شدن الگوهای حماسه ساز و حرکت آفرین، از جمله برنامه های شیطان است که تا کنون ضربه های فراوانی به حرکت ملت انقلابی مان وارد کرده اما با مجاهدت مردم و مسوولین و علمای راستین و با رهبری مقام عظمای ولایت تا کنون مسیر پیشرفت ملت سرافرازمان ادامه یافته و با همه توطئه ها و تلفات و شکست ها و ریزش ها، آینده روشنی در انتظار ملت ایران است.
ملتی که در فتنه ها سربلند بیرون آمده و ولایت را تنها نگذاشته است، ان شاء الله لیاقت زمینه سازی ظهور حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را خواهد داشت.
اللهم عجل لولیک الفرج...
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
مطلب پیشین:
اگر با اندکی تامل به جامعه اطراف خود نگاهی بیندازیم به وضوح خواهیم دید که امروزه جامعه ما شاهد شکاف هایی است که پرناشدنی به نظر می رسند. می شنویم که نسل اول و دوم و سوم از یگدیگر گسسته و پیوندی بین آنها وجود ندارد و هر کدام راه خود را می روند و عده ای هم حتی نسل بعد ازانقلاب را نسل سوخته می نامند. در مورد اینکه جامعه ما چه سمت و سویی دارد و در آینده به کجا خواهد رسید نیز دیدگاه های متفاوت و بعضا متناقض و متضادی وجود دارد.
عده ای با مقایسه وضع موجود با دوران طاغوت و یادآوری فساد دربار شاهنشاهی و مظاهر آن در جامعه هم چون آزادی بی حجابی، ترویج فحشا و منکرات در سینما، مجلات، کاباره ها و مشروب فروشی ها، عشرتکده ها و مراکز فساد، روابط حسنه با غرب و اهتمام دولتمردان بر سراپا غربی شدن جامعه، و از طرفی ایجاد محدودیت برای متدینین و روحانیت و ممانعت از دخالت آن ها در عرصه اجتماع و از همه مهم تر مشارکت نداشتن مردم در تعیین سرنوشت خود، معتقدند که با روی داد انقلاب اسلامی جامعه ما با گذر از یک شیب سقوط اخلاقی و اجتماعی به هویت اسلامی خود بازگشته است. وضع موجود نشان از این دارد که شعائر اسلامی که روزی بسیار کمرنگ بودند امروز با استقبال خوبی مخصوصا در جوانان روبرو می شود. شرکت مردم و خصوصا جوانان در مساجد، حسینیه ها، عزاداری ها و جشن های مناسبتی، اعتکاف، احیا، حفظ و قرائت قرآن کریم، و توسعه کمی و کیفی حوزه های علمیه را نشانی بر حرکت جامعه به سمت مطلوب می دانند.
از سوی دیگر برخی با مشاهده معضلاتی چون رواج بد حجابی، اعتیاد، طلاق، استقبال از ماهواره، بالا رفتن آمار استفاده از سایت های غیر اخلاقی در وب، آمار جرائم و زندانیان، پایین آمدن سن بزه کاری ها در جوانان و نوجوانان، زنان خیابانی، وضعیت سواحل، گسترش ربا و بی توجهی به شعائری چون امر به معروف و نهی از منکر و ... معتقدند که جامعه هر روز بیشتر به سمت جدا شدن از مذهب و سکولاریسم پیش می رود. مثلا در بحث حجاب معتقدند که کاری که رضا خان با قلدری و خشونت نتوانست انجام دهد و زنان و مادران ما با نثار خون های پاک از عزت و شرف خود دفاع کردند در جمهوری اسلامی دارد بدون زور و با میل و رغبت انجام می گیرد. و این همه را دلیل ناکامی روحانیت در برپایی حکومت اسلامی می دانند و معتقدند شکست روحانیت در ایجاد جامعه سالم باعث دین گریزی شده است. در حالی که اگر ایشان هم چون گذشته به کار خود مشغول بودنند وضعیت امروز به وجود نمی آمد.
عده ای می گویند با ورود فناوری های جدید و امواج سرکش و غیر قابل اجتناب آن (هم چون ماهواره و اینترنت و ارتباطات) و به زبان دیگر با شروع عصر ارتباطات و کم رنگ شدن مرز های جغرافیایی، دهکده جهانی عملا درحال تحقق است و چاره ای هم از آن نیست. این دهکده اقتضائاتی دارد که با خود به سراسر دنیا منتشر می کند و از جمله فرهنگ جهانی اومانیستی است که برای همه ابعاد وجودی بشر برنامه ریزی کرده و به همه غرائز او پاسخ داده است. در چنین فضایی که اجتناب ناپذیر می نماید، حرکت بر خلاف مسیر جریان جهانی کاری بیهوده و باعث هدر رفت سرمایه و انرژی جامعه است، و از سویی دین داری تقلیدی یا از سر اجبار هم که فایده ای ندارد. پس بهتر است تا موج آن بنیاد ما را درنوردیده با آن هماهنگ شویم. شاید بتوان با پهنای باند کم اینترنت، فیلترینگ، منع استفاده از ماهواره و دیگر محدودیت ها سرعت میل جوامع به آن سمت را کاهش داد اما نمی توان آن را متوقف کرد.
در مقابل عده ای معتقدند که می توان با تعدیل و بومی کردن فناوری نوین در عصر ارتباطات و دنیای مشبک، هم از مزایای آن استفاده کنیم و هم از آسیب های آن بکاهیم و دلیل وضعیت موجود را ناتوانی در مهار روح فناوری نوین می دانند.
عده ای هم بر این عقیده اند که جامعه ما به سمت جامعه ای آزاد پیش می رود که در آن آزادی های افراد به رسمیت شناخته شود. جامعه ای که دین دار به برپایی شعائر مذهبی خود می پردازد و گروه مقابل هم در چارچوب آزادی های مدنی (که گریزی از آن نیست و روزی با قانع شدن مراکز قدرت با آن کنار خواهند آمد) به زندگی مسالمت آمیز خود خواهد پرداخت. امری که کم و بیش در جامعه امروز هم مشاهده می شود. و به قولی می توان گفت موسی به دین خود و عیسی هم به دین خود. نمی توان دین را از صحنه جامعه حذف کرد همان طور که نمی توان با اعمال زور آزادی افراد را از آنها سلب کرد. نمونه این جامعه را در غرب هم می توان یافت و حتی در کشور های اسلامی هم چون ترکیه و مالزی.
جامعه امروزمان را چگونه می بینید؟
آینده را چگونه می بینید؟
ما به کجا خواهیم رسید؟
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت1: ممکن است شما نظری به غیر از موارد بالا داشته باشید، در این صورت خواهشم این است دقیق مطرح کنید تا به متن بالا اضافه شود برای نظر خواهی.
پی نوشت2: تبریک و تهنیت من را به مناسبت سالروز ازدواج مولای متقیان حضرت علی علیه السلام و سرور زنان عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بپذیرید.
ماجرای این ازدواج آسمانی:
http://www.aviny.com/Occasion/ahlebeit/fatemeh/ezdevaj/89/MajaraieEzdevaj.aspx
پی نوشت3: عرض تسلیت به مناسبت سالروز شهادت جانسوز امام محمد باقر علیه السلام. ان شاء الله از شیعیان خالص حضرتش باشیم.
و از فرمایشات حضرتش:
« سخن نیک را از هر کسی هر چند به آن عمل نکند، فرا گیرید.»
پی نوشت4: این روزها اگر حالی دست داد از دعای خیر فراموش نفرمایید.
فرازهایی از دعای عرفه: «پس هرگاه تو را خواندم پاسخ گفتی، و هرچه از تو خواستم عطایم فرمودی، و هرگاه از تو اطاعت کردم قدردانی کردی،و اگر سپاسگزاری کردم نعمتت را افزودی، و این ها بخاطر احسان توست نسبت به من، پس منزهی تو ...
***
سلام
ممنون از نظر...
1.2پست جدید گذاشتم.
حتما بیاین
فردا 24 ذی الحجه دو مناسبت مهم داره انگشتر بخشی حضرت علی علیه السلام به مستمند و نزول آیه ولایت(10ق) و روز مباهله پیامبر اسلامصلی الله علیه و آله با نصارای نجران (9ق)
یاعلی...
بروز نیستی ها!!