بسم الله الرحمن الرحیم
غروب عاشوراست و آماده می شوم برای مراسم شام غریبان که تلفن زنگ می زند، ... است، می گوید انگار در تهران باز هم اراذل و اوباش سبز رنگ، آشوبی دیگر برپا کرده اند، تصورش هم برایم دشوار است، عاشورای حسینی و ...
دل و دماغی دیگر ندارم، در دلم بلوایی است...،رادیو را بر می دارم ( علت دارد) و با هزار زحمت یک شبکه خارجی را می گیرم، انگار صدای شیطان بزرگ است، تحلیل گرشان هم فراری فتنه 88 و متهم سابق انفجار دفتر نخست وزیری و از نور چشمان اصلاحاتچی ها، «محسن سازگارا»، و در دلشان چه قندی آب می شود، لحظه به لحظه گزارش سر هم می کنند: نیمی از تهران در کنترل سبز هاست، در همه شهر های کشور اوضاع به نفع جنبش سبز در حال تغییر است، به زودی بقیه مردم هم به خیابان ها خواهند ریخت، شک نکنید دیگر پایه های رژیم به لرزه آمده و عن قریب است که جنبش سبز پیروزی نهایی خود را اعلام کند ...
خبرنگار ما از شیراز خبر می دهد ...
هموطنی از اهواز ...
جالب ترین بخش این مضحکه هم سوالی بود (نقل به مضمون) از کارشناس برنامه: «با توجه به اینکه سران جنبش سبز از جمله موسوی برآمده از این نظام است و سال ها در این نظام مسوولیت داشته و مسوول بخشی از نابسامانی های کشور هم می تواند باشد، پس از پیروزی جنبش به نظر شما آینده چگونه خواهد بود؟»
پاسخ (نقل به مضمون): از آنجا که سران جنبش به قواعد دموکراسی پایبند هستند، پس از پیروزی جنبش و در دوران انتقال، با رای مردم حکومت جدید تشکیل خواهد شد و در این دوره مردم هستند که حاکم خود را انتخاب خواهند کرد و مطمئنا سران جنبش هم تسلیم رای مردم خواهند بود.
و در دل به حماقت سران فتنه خندیدم و از ته دل آه کشیدم که چقدر کور دل هستند که نمی فهمند که به فرض پیروزی جنبش، اولین کسانی که دودمانشان برباد خواهد رفت خودشان هستند، و انگار خدا بر دلهایشان قفل زده و چشم و گوششان کور و کر شده که نمی بینند و نمی فهمند که منافقینی که به ظاهر با آنها در یک جبهه اند برای روز انتقام از آنها دندان تیز کرده اند و فقط پلی از آنها ساخته اند تا با عبور از آن به خیال خام خود انقلاب اسلامی را سرنگون کنند...
صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ (18/بقره)
«کرند لالند کورند بنابراین به راه نمى آیند»سه روز غمبار گذشت، از گوشه و کنار خبر تجمعات و راه پیمایی هایی می رسید اما در برابر این فتنه و این هتاکی که روی معاویه و یزید و دودمانش را سفید کرده اند آیا کافی است؟ و چگونه باید پاسخی درخور به سران متوهم متکبر فتنه داد؟ همان ها که با روسیاهی تمام جماعت هتاک محارب را مردان خداجو نامیدند ...
در تب و تابم که غیرت ملت عاشورایی مان آیا خواهد جنبید؟ بغض هاست که در گلو می ماند و فریاد ها که در سینه خاموش مانده است، هشت ماه است که فتنه گران جولان می دهند و خواص دوپهلو و چند پهلو ندای این عمار حضرت ماه را آنچنان جواب داده اند، نکند فتنه گران به اهداف پلیدشان برسند، نکند ... آخر اینبار پنجه برروی ماه کشیده اند، مرگ بر اصل ...
شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی «9 دی» را وعده گاه یاران قرار می دهد، ساعت ها به کندی می گذرند، تا ساعت موعود (3 عصر) لحظه ها را به این دغدغه می گذرانم که نکند اهل کوفه روسفید شوند، نکند آیندگان بگویند ملتی که فریاد می زد«ما اهل کوفه نیستیم ...» «علی» را تنها گذاشت ...
خدایا مرگ بهتر از این ننگ است ...
راهی می شوم، با همه دلشوره ام، نکند مولا تنها بماند ...
پل حجتیه از تاکسی پیاده می شوم، می بینم مردمی را که تک تک در حال رفتن به میقات اند، قطره قطره، ذره ذره ... و من و دلشوره ام، خدایا آیا این قطره ها برای شستن چنین ننگی کافی است؟
با قطره ها همراه می شوم، به حرم کریمه اهل بیت سلام الله علیها می رسم، از ته دل به بانوی دو عالم متوسل می شوم ... حال غریبی است ... دلشوره رهایم نمی کند، آیا این جویبار کافی است؟
جویبارها به هم می پیوندند و در وعده گاه (میدان شهید مطهری) ... چه می بینم خدایا؟ این سیل عاشقان آیا همان قطره ها هستند؟
و من چه حسی داشتم ... بهتر بگویم ما چه حسی داشتیم ... حسی از درد و رنج، بغضی هشت ماهه که آرام ارام در حال شکستن است، فریادهایی که از اعماق جان بر می آیند، آتشفشان هایی که خروشیدند و غریدند ...
«لعن علی عدوک یا حسین، خاتمی و کروبی و میرحسین»
«خواص بی بصیرت، مایه ننگ ملت»
...
و به یاد نامه بدون سلام و السلام افتادم :
«با اینهمه بر فرض اینکه اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بیشک
بخشی از مردم و احزاب و جریانها این وضع را بیش از این بر نمیتابند و
آتشفشانهایی که از درون سینههای سوزان تغذیه میشوند، در جامعه شکل خواهد
گرفت که نمونههای آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدانها، خیابانها و
دانشگاهها مشاهده میکنیم....»
و پیش بینی آتشفشان ها که به واقعیت پیوسته اما علیه تفکر نویسنده بی ادب نامه ...
در جوار حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ، من احساس سربازی را دارم که از نبردی سخت پیروزمندانه بازگشته و با گردنی افراشته از فرمانده خود در حال دریافت مدال است، و چه افتخاری از این بالاتر، سربازی جنگ نرم با فرماندهی حضرت ماه ...
گرچه دریای خروشان ملت عاشورایی مان تمام برنامه ریزی و سرمایه های چند ده ساله آمریکا و صهیونیسم را برباد داد اما ...
آشوبی در وجودم باقی است ....
خدایا تا امروز وظیفه من حضور در صحنه و دفاع از ولایت بود، نهایت هزینه آن هم وقتی بود که گذاشتم، اما ...
اگر روزی رسید(که خواهد رسید) حاضری از مالت هم بدهی ...
اگر گفتند آبرویت را بگذار ...
اگرگفتند از خانواده ات دست بکش، از زن و فرزندت، پدر و مادرت ...
اگر گفتند از جان خود باید مایه گذاشت ...
آن روز من کجا خواهم بود؟
در نبرد بین جبهه حق و باطل، بی طرفی بی معنا ترین واژه هاست
پس آن روز من کدام طرف خواهم بود؟
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
اللهم عجل لولیک الفرج...
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت 1: روزگاری را بدون فتنه نمی توان یافت، شاید بعد از راهپیمایی 9 دی فکر می کردیم چشم فتنه در آمده است اما حوادث جاری، مخصوصا انتخابات 92 نشان داد که مار فتنه به سوراخی می خزد تا با زمینه چینی مجدد بازگردد و اینبار افراد دیگری را از راه ولایت بدر کند. همانطور که خداوند در قرآن حکیم می فرمایند:
أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ (2/عنکبوت)
آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم رها مى شوند و مورد آزمایش قرار نمى گیرند
وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ(3/عنکبوت)
و به یقین کسانى را که پیش از اینان بودند آزمودیم تا خدا آنان را که راست گفته اند معلوم دارد و دروغگویان را [نیز] معلوم دارد
...
وَمِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِیَ فِی
اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ کَعَذَابِ اللَّهِ وَلَئِن جَاء نَصْرٌ
مِّن رَّبِّکَ لَیَقُولُنَّ إِنَّا کُنَّا مَعَکُمْ أَوَلَیْسَ اللَّهُ
بِأَعْلَمَ بِمَا فِی صُدُورِ الْعَالَمِینَ (10/عنکبوت)
و از میان مردم کسانى اند که مى گویند به خدا ایمان آورده ایم و چون در
[راه] خدا آزار کشند آزمایش مردم را مانند عذاب خدا قرار مى دهند و اگر از
جانب پروردگارت پیروزى رسد حتما خواهند گفت ما با شما بودیم آیا خدا به
آنچه در دل هاى جهانیان است داناتر نیست
وَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْمُنَافِقِین (11/عنکبوت)
و قطعا خدا کسانى را که ایمان آورده اند مى شناسد و یقینا منافقان را [نیز] مى شناسد
وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ
الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ (155/بقره)
و قطعا شما را به چیزى از [قبیل] ترس و گرسنگى و کاهشى در اموال و جانها و محصولات مى آزماییم و مژده ده شکیبایان را
الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ (156/بقره)[همان] کسانى که چون مصیبتى به آنان برسد مى گویند ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مى گردیم
أُولَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ (157/بقره)
بر ایشان درودها و رحمتى از پروردگارشان [باد] و راه یافتگان [هم] خود ایشانند
پی نوشت 2: یادمان نرود فتنه
ها را خواصی رهبری کردند که مال و فرزند و اسم و رسم و حکومت چند روزه
دنیا را به همراهی امامشان ترجیح دادند. در حرف بسیار آسان است که بگوییم
همه چیزمان فدای ولایت اما در عمل ...
پی نوشت 3: قابل تامل ....
خط خطرناک اقتصادی جریان فتنه/ روحانی هم در دام افتاد؟