دغدغه های یک اهل فرهنگ

آخرین نظرات

۱۰۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

    داستان این فتنه هم داستان بسیار عجیبی بود که در طول 80 سالی که بنده عمر کرده ام، چنین حادثه ای را ندیدم و پیش از وقوعش هم تصور نمی کردم چنین چیزی بتواند اتفاق بیفتد.

     انسان لایه های عجیبی در درون خویش دارد که شاید خودش هم اصلاً از آنها اطلاعی نداشته باشد. یعنی انسان دارای یک لایه بیرونی است که آگاهانه با آن مواجه است و این حالت گذراست. یک لایه زیرینی هم دارد که می رسد به اعماق روح آدم و البته ثبات آن اندکی بیشتر است. در درون انسان لایه هایی وجود دارد که حتی خودش هم از آنها بی خبر است. یعنی به اصطلاح در مرتبه خودآگاهی اش منعکس نیست و الّا «ان الانسان علی نفسه بصیره». این نکته ای است که انسان بداند دارای لایه های گوناگونی است و با شناخت یک لایه، این انسان نمی تواند خودش یا دیگران را بشناسد. انسان با شناخت سطحی از خودش نمی تواند خویشتن خودش را بشناسد. نمی تواند بفهمد که چه سرنوشتی و چه آینده ای در انتظارش است. بیشتر مواقع انسان در برخورد با این موارد دچار اشتباه می شود. به همین ترتیب این قضیه درباره شناخت ما از دیگران نیز صدق می کند. انسان در آنِِ واحد دارای لایه هایی متعددی است که بیشتر آنها برایش مکشوف نشده یا دوست ندارد که آنها را به یاد آورد. می تواند به آنها توجه کند، اما به علت اینکه شاید خوشش نیاید یا برایش ناپسند باشد، می خواهد آنها را حتی برای خودش مخفی نگه دارد. تعبیر زیبایی در قرآن وجود دارد که «یخدعون انفسهم؛ خودشان را فریب می دهند.» این واقعیتی است که گاهی آدمیزاد، خودش ، خودش را فریب می دهد. این اختصاص به افراد خاصی ندارد و در شرایط مختلف زندگی، همه ما شاید به مناسبت هایی خودمان را فریب دهیم. از جمله اینکه نمی خواهیم باور کنم فرد بدی هستیم یا دارای نقاط ضعف بیشماری هستیم. به همین علت من کارهایم را پیش خودم توجیه می کنم. این نکته ای است که انسان باید در حوادث تاریخی به ویژه در رفتار و حالات افراد دقت کند و آنها را در تجربه های شخصی خودش به کار ببندد.درسی که می توانیم از این گونه حوادث بگیریم این است که سعی کنیم به لایه های زیرین وجود خودمان توجه کنیم؛

    نکته دوم، مسئله تحول است و این یک واقعیت دیگری است که انسان در یک زمان ممکن است مسیری را طی کند و در این مسیر، انتخاب صحیحی هم داشته باشد، اما در ادامه، مسیر خود را تغییر دهد. عکس این هم ممکن است

    عامل تغییر مسیر آدمی یا انتخاب یک مسیر جدید، از دو کانال سرچشمه می گیرد. به عبارتی اراده انسان بر اساس دو پایه شکل می گیرد؛ یکی شناخت انسان است و دیگری تمایلات آدمی. بنابراین اگر اشکالی در رفتار انسان حاصل شد و کاری انجام داد که نباید آن را انجام می داد، عامل آن این بوده که یا در شناختش دچار اشتباه شده یا نقصی در تمایلاتش حاصل شده است.  اگر بگوییم علت این انحرافی که از سران فتنه گرفته تا کسانی که در سطوح پایینی هستند، فقط یک عامل بوده، به نظر بنده قضاوت صحیحی نیست

    اگر فکر کند آن افرادی که باعث تغییر مسیر خلافت شدند تا آنهایی که سیدالشهدا را به شهادت رساندند، همه مبتلا به جهل بودند یا نمی دانستند که حق با کدام طرف است، این گونه قضاوت کردن بسیار ساده انگاری است. چگونه می شود افرادی که بیشترین ارتباط را با پیامبر داشتند و بارها از زبان پیامبر درباره ویژگی های اهل بیت نکات مهمی را شنیده و رفتار پیغمبر با اهل بیت را دیده بودند، پس از ارتحال پیامبر چنین رفتاری با آنها کنند؟  چطور می شود آدمی در عین حالی که می داند یک کاری بد است و عواقب بدی دارد، در عین حال آن را انجام می دهد؟ برای یکی مثل من حوادث پس از انتخابات تا حدودی به این سوال پاسخ داد که اصل مسئله در تعارض خواسته های انسان است. انسان خواسته های متعارضی دارد که باهم جمع نمی شود! ما می دانیم که آخرتی وجود دارد و می خواهیم که در آن سعادتمند باشیم ، اما در عین حال می خواهیم در دنیا هم با لذت و راحتی زندگی کنیم ! این دو متعارض با هم جمع نمی شود. وقتی این دو با هم تعارض پیدا می کنند، باید بدانیم که میدان جنگی در درون ما درست شده که باید یکی از آنها را انتخاب کنیم.


    گاهی یک خواسته در آدمی رسوخ می کند و در وجود آدمی ملکه و تثبیت می شود.وقتی خواسته ها به صورت مکرر مطرح شد و به صورت عادت در آمد و در انسان رسوخ کرد و جزء شخصیتش شد ، اینجاست که در مقام تزاحم قطعا این صفت بر صفاتی که به صورت ملکه در نیامده برتری خواهد یافت.

    تا پیش از ریاست فرد خوبی بود اما پس از آن، دچار تغییر می شود و آن بخش از روحیات منفی بر بخش های دیگر غلبه می یابد. به نظر بنده باید به دقت نقطه ضعف های اخلاقی و دلبستگی افرادی که دچار تغییر و انحراف شده اند را بررسی کرد تا متوجه شد که چه چیزی آنان را به اینجا کشانده است. درباره برخی از این خواص نمی توان گفت که اینان نمی فهمیدند. بله برخی از اینها فکر قوی ندارند، کودن هستند که علائم و نشانه هایی دارد اما برخی از این خواص در مسائل گوناگون جهانی نظر می دهند و به نوعی صاحب نظرند، اما در این فتنه راه را عوضی رفتند. بدون شک ریشه این انحراف به دلبستگی های این افراد برمی گردد که از گذشته در وجودشان بوده، رشد کرده و دیگر به جایی رسیده که اسیر آن خواسته شده اند. از چنین افرادی نمی توان انتظار داشت که به این آسانی اصلاح بشوند.

    این درس بزرگی است که اگر تمایلی در من ریشه دوانده، آن ریشه را بیابم و آن را تضعیف کنم و  نگذارم قوی بشود. اینکه آدم توقع داشته باشد افرادی را انتخاب کند که از هر گناهی مصون باشند، توقع بی جایی است. اما می توان فرد اصلح را انتخاب کرد؛ فردی که عیوبش کمتر باشد.

  اوایل انقلاب گفت وگویی بین چند نفر از شخصیت ها واقع شد که الان هم موقعیت های خیلی مهمی در کشور دارند. در آن جلسه دوستانه که من البته به صورت اتفاقی در آن حاضر بودم ، صحبت از این بود که هر یک از آنها آینده انقلاب را چگونه می بینند؟ فکر کنم همان سال های اول یا دوم انقلاب بود. جریانات منافقین و ترورها و ناامنی های داخل کشور پیش آمده بود. یکی از آن آقایان گفت: به نظر من امام تا هشت ، نه سال دیگر زنده است. تا امام زنده است، بالاخره این انقلاب ادامه پیدا می کند اما بعد از وفات ایشان، کشور شلوغ می شود و اختلافات داخلی رخ می دهد و نهایتاً ایران مثل لبنان می شود.(منظور اینکه دچار جنگ داخلی می شود) فعلاً ماییم و این چند سال که امام زنده است. این یک آدم به اصطلاح خودی بود که آن وقت یک موقعیتی هم داشت که بعدها یک موقعیت مهم تری هم پیدا کرد و الان هم در جاهایی و در مجالس مهمی عضویت دارد. وقتی فردی که خودش در انقلاب است و مسئولیت هم دارد آینده انقلاب را این گونه می بیند، درباره دیگران و به ویژه بیگانگان باید چگونه قضاوت کرد.  آنها تجربه هایشان را خوب اعمال کرده بودند و در بسیاری از جاها جواب نیز گرفته بودند. اما این فرهنگ غنی ما را خوب نخوانده بودند و نتوانسته بودند پیش بینی کنند، لااقل اگر این اندازه را می دانستند روز عاشورا به سیدالشهدا جسارت نمی کردند. از روی حماقت مضاعفشان بود و این ملت را خوب نشناخته بودند و تأثیر دین و ایمان و سیدالشهدا را در مردم درک نکرده بودند! والا کسانی که با شعار سیادت به میدان آمدند و شال سبز به گردن انداختند چطور حمله کنندگان به هیآت حسینی و هتاکان به عاشورا را مردم خدا جو می نامند؟! خداوند می خواست که اینها را رسوا کند.

    این که چرا رهبری از همان اول جلوی این فساد را نگرفتند و مبارزه نکردند. اولا باید گفت که ایشان سکوت مطلق نکردند، والا باید پرسید چه کسی در طول این سالها جریان اشرافی گری را نقد کرد؟ چه کسی در برابر اصلاحات آمریکایی ایستاد؟ چه کسی اصلاحات اسلامی و حقیقی را مبارزه با فقر و فساد و تبعیض معرفی کرد ؟ چه کسی عدالت و پیشرفت را به مسئله اول کشور و مطالبه عمومی تبدیل کرد ؟ چه کسی بهتر از دیگران شاخصه های خط امام را تبیین کرد و در برابر تحریف نظرات امام ایستاد ؟ چه کسی مبارزه با آمریکا و صهیونیزم را به عنوان شاخص انقلابی گری حفظ کرد؟ قطعا شاخص ترین چهره رهبری معظم انقلاب بودند نه احزاب و شخصیت ها .

 بخشی از مصاحبه اختصاصی هفته‌نامه 9 دی با حضرت آیت الله مصباح یزدی درباره روانشناسی سران فتنه ـ 89/9/27

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۲ ، ۱۸:۱۴
محسن روزبه
 

  و برای جمهوری اسلامی در عرصه فرهنگ، تهدیدی بزرگتر از نادیده گرفتن فرصت ها و مهمل گذاشتن ظرفیت ها و معطل کردن نیروها وجود ندارد.

انتقاد شدید استاد پناهیان از هنرمندان بویژه هنرمندان انقلابی

منبع:http://www.598.ir/

لینک دانلود:

http://s4.picofile.com/file/7792804294/18169_973_honar_enghelab.mp3.html

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۲ ، ۱۳:۱۵
محسن روزبه
امام خمینی که شما دم از آن می زنید و گاهی افتخار می کنید در کنارش مبارزه کردید از چه هنری دفاع می کرد؟





۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۲ ، ۰۹:۲۱
محسن روزبه
   دکتر حسن روحانی در بخشی از مناظره فرهنگی در جواب به سخنان سعید جلیلی درباره فضای امروز دانشگاه ها گفت:

   نمیخواستم صحبت کنم اما آقای جلیلی حرفی زدند که باید پاسخ بدهم. وضعیت دانشگاه الان کجا آنوقت کجا. چقدر استاد اخراج شدند و چه فضایی بوجود آمد. فضای الان با 83 بسیار متفاوت است. در سال 82 و 83 تمام اقداماتی که دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی داشته برای رفاه دانشجویان بوده و مدارکش در دبیرخانه هست. قوه قضائیه را خواستیم و صحبت کردیم و گفتیم تمام دانشجویان که پرونده برایشان درست شده باید از بین برود پرونده شان. قوه قضائیه را قانع کردیم تا دانشگاه فضای بهتری یابد. کرسی آزاداندیشی را همه وظیفه داریم فضای لازم را در دانشگاه برای ایجاد این کرسی ها و استفاده از ان بودجود بیاوریم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۲ ، ۲۰:۲۱
محسن روزبه
   دکتر جلیلی در پاسخ به سخنان آقایان عارف و روحانی که بسیاری از استادان دانشگاه از سیستم آموزش عالی اخراج شده اند و شور و نشاط در دانشگاه وجود ندارد،خاطرنشان کرد:‌

   در این زمینه من در دانشگاه زاهدان حضور داشتم و شور و نشاط را در فضای دانشگاهی‌ مشاهده کردم و حتی در آن جلسه از من انتقاداتی شد که به آنها پاسخ گفتم. در این فضای پر نشاط و باز انتقادات بسیار شدیدی شد که این نشان دهنده شور و نشاط این فضاست و من نمی‌دانم آقای عارف از کجا بحث خود را بیان کرده‌اند. در همین زمینه باید بگویم که اگر ما بخواهیم که کار به شکل زرد نباشد و به طور واقعی عمل کنیم، باید کرسی‌های مناظره بوجود بیاید. من ندیدم که در چهار سال دولت در این زمینه کاری انجام شود و آقای روحانی هم در این زمینه می‌توانند بحث کنند و بگویند که در زمان ایشان کجا بود این بحث‌ها. ما می‌توانیم به مناظره‌ها بها بدهیم تا از کارهای‌ زرد و غیرواقعی در این زمینه جلوگیری کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۲ ، ۲۰:۱۹
محسن روزبه

 اگر روی سه عنصر خانواده، مسجد و مدرسه در سه بخش مادر، امام جماعت و معلم کار شود و از ظرفیت های آنان استفاده شود و وقت آنها در زمینه شغل های دوم و سوم نگذرد، این مسئله می تواند ظرفیت های فراوانی ایجاد کند.
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۲ ، ۲۰:۱۶
محسن روزبه
    چند روز پیش کلیپی را ستاد مردمی!(این روزها همه ستادها مردمی هستند و خودجوش ان شاء الله که همین طور است) یکی از کاندیدا های ریاست جمهوری در فضای مجازی منتشر کرد که آن کاندیدا را در حالی که دو مداح به جای مدح اهلبیت ایشان را مدح میکردند نشان می داد.در ذهن سیره معصومین و بزرگان را مرور کردم.

    آنچه مشخص است اینکه مبنا و منشا دیکتاتوری و اعمال قدرت فردی، باورهایی است که از راه های نادرست در ضمیر افراد نفوذ پیدا می کند و این باورها بیشتر ثمره تملقات و چاپلوسی هایی است که عمدتا در فرهنگ جوامع وجود دارد. شخصی در برابر پیامبر(ص) ایستاد و حضرت را با زبان تملق ستایش کرد: پیامبر(ص) با اعتراض به او گفت: آنچه درباره من گفتی دیگر تکرار نکن. و در جای دیگر فرمود: در دهان متملقان و مداحان خاک بپاشید. (احثوا التراب فی وجوه المداحین) شاید در میان آسیب های فرهنگی، پدیده یی شوم تر از تملق در برابر صاحبان قدرت نباشد.

   امیر مومنان علی(ع) در نامه به مالک اشتر، وی را از چاپلوسی افراد درباره اش بر حذر داشت:
   تا مى توانى با پرهیزکاران و راستگویان بپیوند و آنان را چنان پرورش ده که تو را فراوان نستایند، و تو را براى اعمال زشتى که انجام نداده اى تشویق نکنند، که ستایش بى اندازه و چاپلوسی خودپسندى مى آورد، و انسان را به طغیان و سرکشى وا مى دارد.نامه 53

   نیز زمانی که امیرمومنان علی(ع) در صفین مشغول سخنرانی بودند، شخصی  آن حضرت(ع) را بسیار ستود،  امام(ع) فرمود: مردم از پست ترین حالات زمامداران در نزد صالحان این است که گمان برند آنها دوستدار ستایش اند،و کشورداری آنان بر کبر و خودپسندی استوار باشد.وخوش ندارم در خاطر شما بگذرد که من ستایش را دوست دارم و خواهان شنیدن آن مى باشم . سپاس خدا را که چنین نبودم.و اگر ستایش را دوست می داشتم آن را رها رها می کردم به خاطر فروتنی در پیشگاه خدای سبحان،و بزرگی و بزرگواری که تنها خدا سزاوار آن است.گاهی مردم ،ستودن افرادی را برای کار و تلاش روا می دانند اما من از شما مى خواهم که مرا با سخنان زیباى خود نستایید تا از عهده وظایفى که نسبت به خدا و شما دارم ،برآیم و حقوقى که مانده است، بپردازم و واجباتى که بر عهده من است و باید انجام گیرد، اداء کنم. پس با من آن گـونه که با پادشاهان سرکش سخن مى گویند، حرف نزنید،و چنان که از آدم های خشمگین کناره می گیرنددوری نجویید و با ظاهر سازى (چاپلوسى) با من رفتار نکنید.خطبه 216 نهج البلاغه دشتی

   در دوران معاصر هم ، امام خمینى(ره) در دیدار نمایندگان مجلس شوراى اسلامى زمانی که آقاى فخرالدین حجازى(نماینده اول مردم تهران در نخستین دوره مجلس شوراى اسلامى) ایشان را مورد ستایش قرار داد (و البته نیتش نیز خیر بود) فرمود :«من خوف این را دارم که مطالبى که آقاى حجازى فرمودند درباره من، باورم بیاید. من خوف این را دارم که با این فرمایشات ایشان و امثال ایشان براى من یک غرور و انحطاطى پیش بیاید. من به خداى تبارک و تعالى پناه مى‏برم از غرور. من اگر خودم را براى خودم نسبت به سایر انسانها یک مرتبتى قائل باشم، این انحطاط فکرى است و انحطاط روحى.»صحیفه امام، ج‏12، ص 343 – 351.

لینک دانلود:   


http://s4.picofile.com/file/7792781933/maddahi_ghalibaf_0_.3gp.html

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۲ ، ۱۴:۵۷
محسن روزبه

   امام رفت و زمین ماند و ما نیز بر زمین ماندیم، با داغ جراحتی سخت بر دل و باری سنگین بر دوش،امام رفت تا بار تکلیف ما بر گرده عقل و اختیارمان بار شود و همان سان که سنت لایتغیر خلقت بوده است،چرخه بلیات ما را به میدان کشد و آزموده شویم و این آیت ربانی درست در آید که "و لنبلونکم حتی نعلم المجاهدین منکم و الصابرین"

   اکنون این ماییم و امانت او. دست بیعت از آستین اخلاص برآریم و در کف فرزند و تلمیذ مدرسه اش بگذاریم که اگر بعد از رحلت رسول الله ظهر حکومت اسلام به غروب خونین شهادت حسین بن علی و "شب بی قمر غیبت"انجامید، این بار امام فرصت یافت تا وثیقه حکومت را به معتمدین خویش بسپارد و این خود نشانه ایست بر این بشارت که این بار خداوند اراده کرده است تا حزب الله و مستضعفین را به امامت و وراثت زمین برساند.

آغازی بریک پایان.سید شهیدان اهل قلم

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۲ ، ۰۵:۳۵
محسن روزبه
امیرحسین ثابتی:

1. حضور 6 ساله دکتر سعید جلیلی در راس شورای عالی امنیت ملی کشور نه تنها از وی یک دیپلمات با تجربه ساخته است، بلکه بواسطه حیطه وظایف وی و لزوم اشراف بر امنیت ملی کشور، او را به مدیری توانا و آگاه نسبت به شناخت نقاط قوت و ضعف و مدیریت کلان کشور  تبدیل کرده است...

http://www.598.ir/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۰۸
محسن روزبه

امام خامنه ای:

   نامزد های محترم به مردم قول بدهند به منافع بیگانگان به بهانه های گوناگون بیش از منافع ملت ایران اهمیت نخواهند داد. بعضی با این تحلیل غلط که به دشمنان امتیاز بدهیم تا عصبانیت آنها را نسبت به خودمان کم بکنیم عملا منافع آنها را بر منافع ملت ترجیح می دهند این اشتباه است. عصبانیت آنها ناشی از این است که شما هستید ناشی از این است که جمهوری  اسلامی هست ناشی از این است که امام در اذهان مردم و در برنامه های این کشور زنده است ناشی از این است که روز 14 خرداد روز رحلت امام مردم در سرتاسر کشور به جوش و خروش می آیند عصبانیت دشمن را باید با اقتدار ملی علاج و جبران کرد اگر ملت مقتدر باشد توانا باشد نیاز خود را کم بکند مشکلات خود را بر طرف کند.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۲ ، ۱۰:۲۸
محسن روزبه