نقش روحانیت

روحانی هم مثل دیگران مسلمان متعهدی است که باید به تعهدات خودش عمل کند و اگر در جامعه ما روحانیت در قسمت هایی نقش رهبری را عهده دار می شود این به خاطر امتیاز طلبی روحانیت نیست. این ها هرگز معنای امتیاز طلبی روحانیت و انحصار طلبی روحانیت نیست. این ها همه دور از رویه روحانیت مبارز ماست. من با صراحت این مساله را اعلام می کنم که ما نه تنها امتیاز طلب و انحصار طلب نیستیم بلکه آن هایی که به ما نزدیک هستند کاملا هر روز احساس می کنند که ما همیشه می خواهیم استعداد های دیگر می خواهد روحانی و می خواهد غیر روحانی باشد، این ها رشد کنند ، آمادگی پیدا کنند و بیایند مسئولیت هایی را که امروز ما به عهده داریم آن ها به عهده بگیرند و ادامه دهند.
بنده معتقدم که یک حرکت اسلامی سالم نه مقید است که در این گونه تشسکیلات رهبری اش در دست روحانیت باشد و نه مقید است که رهبری اش خارج از دست روحانیت باشد ، بلکه یک روحانی و یک غیر روحانی هر دو مسلمان مبارز هستند. هر کدام استعداد بیشتر و شایستگی بیشتر برای ایفای یک نقش را دارند باید این نقش به همان سپرده بشود خواه معمم باشد خواه غیر معمم. هم با حساسیت و آلرژی جاهلانه و متعصبانه ای که علیه چهره های معمم خلاق فعال با تدبیر آگاه در بعضی از قشرها وجود دارد باید مخالف بود، این ضد حق است و ضد اسلام است و هم با آلرژی و حساسیت این که همه چیز باید در دست معممین باشد، این پندار هم پندار واهی است. حق این است که هر کاری باید در دست شایسته ترین و آماده ترین فرد قرار بگیرد. این فرد می تواند معمم باشد و می تواند غیر معمم باشد.