داغ بی تسلی
داغ های همه تاریخ را ما به یکباره دیدیم، چرا که ما امت آخرالزمانیم، و خمینی، این ماه بنی هاشم، میراث دار همه صاحبان عهد بود در شب یلدای تاریخ، در عصر ادبار عقل و فلک زدگی بشر، در زمانه غربت حق، در عصری که دیگر هیچ پیامبری مبعوث نمی شد و هیچ منذری نمی آمد، خمینی میراث دار همه انبیاء و اسباط ایشان بود و داغ او بر دل ما، داغ همه اعصار، داغ بی تسلی.
ما را این گمان نبود هرگز که بی او بمانیم. آخر او آیتی بود که "ثقلین" را در وجود خود معنا کرد. همه ما "ترک رسول الله" را، و ما می دانستیم که زمین و زمان می گردند تا انسان هایی چون او، هر هزار سال یکی،پای به دنیا گذارند. آخر آدم هایی چون او،قطب سنگ آسیاب افلاکند، مصداق حدیث "لولاک"اند و غایت الغایات وجود... و حق است اگر با رفتن ایشان زمین از رفتن بازماند و آسمان نیز، خورشید سرد شود و ماه بشکافد و دریاها طغیان کنند و باران خون از اسمان ببارد و مومنین از شدت ماتم دق مرگ شوند، و اگر نبود آن حجت غایب، تو ببدان بی تردید همان می شد.
ما را
این گمان نبود که بعد از او بمانیم اما او رفت و زمین ماند و ما نیز بر زمین، در
این پهنه بی منتهایی که عقل راه به جایی نمی برد. دریاها و زمین و آسمان و ماه و
خورشید بر جای ماندند تا مقصود خمینی(ره) محقق شود، آن سان که بعد از رحلت آخرین
فرستاده خدا نیز دور فلک بر جای ماند تا حقیقت وجود او را در جهان تحقق بخشد.آخر
انسان هایی چون او یک فرد نیستند، یک امت اند و یک تاریخ.
آغازی بر یک پایان.شهید آوینی