دغدغه های یک اهل فرهنگ

آخرین نظرات

خط کلی عملیات روانی دشمن آن است که چالش خارجی را با چالش در سیاست داخلی و چالش اقتصادی پیوند زند. گزاره کلی در این عملیات آن است که چالش اقتصادی و معیشتی موجود به واسطه کوتاه آمدن در برابر فشار و تهدید خارجی برطرف می‌شود و طیف سیاسی معارض می‌تواند واسطه جوش دادن دو سر این تعامل باشد. به تعبیر یکی از سیاسیون «باید دم کدخدا (آمریکا) را ببینیم و با او ببندیم»! آیا واقعیت همین است؟ یعنی کرنش و نرمش در برابر غرب و مثلا استفاده از این تعبیر که با اسرائیل سر جنگ نداریم، سایه‌‌های تهدید را از سر کشور برمی‌دارد یا بر غلظت آن می‌افزاید؟ آیا عاقلانه است سیاستمداری که اگر هم‌اکنون به اروپا سفر کند به اعتبار حکم بی‌پایه صادره علیه وی بازداشت می‌شود، صرفا از سر هیجان بگوید زمان قبل از انقلاب کل اروپا را با ماشین خودش رانندگی کرده اما حالا مردم می‌ترسند سفر خارجی بروند چون بی‌اهانتی [بی‌احترامی] می‌شود؟! یا بگوید «خارجی‌ها دوره پس از جنگ به من می‌گفتند Eesy Man چون خیلی کم طول کشید که درهای خارج به روی ما باز شد» در حالی که همان دوره تنش‌زدایی مد نظر، با «گفت‌وگوی انتقادی» ملامت‌گرانه و یکطرفه از سوی غرب آغاز شد و با خروج هماهنگ سفرای اروپا از ایران در سال 1375 به سر آمد.
آیا تجربه تلخ اما آموزنده‌ای نیست که 10 سال پیش همین غربی‌های متکبر به حضرات اجازه ندادند حتی 5 ماشین سانتریفیوژ برای کارهای آزمایشگاهی محض فعالیت کند و در مقابل دو سال و نیم تعطیلی تمام فعالیت‌های اتمی ایران، به همان تعهد مبتذل خود برای فروش قطعات یدکی هواپیما(!) و قرار دادن سازمان مرده منافقین در فهرست گروه‌های تروریستی عمل نکردند؟ آیا برخی مقامات دولت و وزارت خارجه اصلاحات تا مرز التماس مذاکره با آمریکا پیش نرفتند و کم‌سابقه‌ترین کمک‌ها را به دولت وقت ایالات متحده برای اشغال افغانستان ارزانی نکردند؟ عایدی کشور جز تهدید به حمله اتمی و معرفی ایران به عنوان محور شرارت و برهنه کردن شهروندان ایرانی عازم آمریکا و اروپا در سرمای زمستان چیز دیگری هم بود؟ مسئله را به نحو دیگری هم می‌توان مطرح کرد. به صاحبان این تلقی خوش‌گمانانه باید گفت شما احتمالا دکتر محمد مصدق سکولار که می‌گفت بستن شرابخانه‌ها و اجرای احکام اسلامی به دولت من ربطی ندارد و من آمده‌ام فقط در ملی کردن نفت کمک کنم، نیستید اما آمریکا و انگلیس همان سیاستمدار سکولار غربگرای خوش‌گمان به آمریکا را تحمل نکردند و سر بزنگاه، شبیخون خود را زدند. از سوی دیگر احتمالا نمی‌خواهید به معمر قذافی اقتدا کنید که تنش‌زدایی یکطرفه را به نهایت رساند و قراردادهای پرسود و چند ده میلیاردی را به عنوان رشوه پای آمریکا و برخی دولت‌های اروپایی ریخت اما با این همه خوش‌خدمتی، نهایتا از غدر و خیانت و شبیخون غرب مصون نماند.
تدبیر برای چالش اقتصادی موجود و تورم 35-30 درصدی که ارزش پول ملی و قدرت خرید مردم را نشانه رفته، یک اولویت مهم برای دولت جدید است. اما برای درمان این عارضه مانند هر پدیده دیگری باید ابتدا درد را شناخت که از کجا عارض شده است. به هم‌ریختگی اقتصادی موجود یک «اخلالگری» توأمان خارجی- داخلی است. یعنی برخلاف بحران اقتصادی در حال تصاعد آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان و سوئد و اسپانیا و ایتالیا و پرتغال و یونان که «درون‌زا» و محصول سیستم کاپیتالیستی- لیبرالیستی است، چالش اقتصادی پیش روی ما مصنوعی و تحمیلی است. به عبارت دیگر غرب آخرین تدبیرهای موجود را به کار بسته و هرچه عمیق‌تر در باتلاق فعلی فرو رفته و تدبیر دیگری در آستین ندارد. در مقابل، ما فرصت‌ها و ظرفیت‌های به فعلیت نرسیده فراوانی در اختیار داریم که با استفاده درست از آنها میتوان بر چالش موجود فائق آمد بلکه به یک معنا چالش تحمیلی فعلی، فرصتی مهم و به مثابه پلی است که می‌تواند اقتصاد نفت زده، تنبل و کم‌تحرک ما را تبدیل به اقتصادی پرتکاپو، چابک، خلاق، تولید محور و پر رونق کند.
اقتصاد ما اولا از تحریم‌های ناجوانمردانه دشمن رنج می‌برد- که خود همین ناجوانمردی سندی است بر بطلان خوش‌گمانی به دشمنان- ثانیا دستخوش جولان مفسدان و زالوصفتانی که شبیه روزگار دفاع مقدس، مقطع تنگنا را فرصت مناسبی برای اخلالگری در بازار و سودجویی ولو به قیمت در شیشه کردن خون مردم تلقی می‌کنند. ثالثا در معرض دستکاری و اخلالگری مافیای سیاسی- اقتصادی است که هم با بیگانگان بسته و هم می‌خواهد در عین شریک دزد بودن و خیانت، خود را خادم و رفیق قافله بلکه ناجی و منجی جا بزند و بنابراین به تلاطم اقتصادی نیاز دارد و از جمله بازار سکه و طلا و ارز را به هم می‌ریزد. رابعا این آشفتگی به واسطه سوء تدبیر برخی دولتمردان و درگیر شدن آنان به حاشیه‌پردازی و انحراف از مسئولیت‌های قانونی تشدید شده است.
  فراز و فرود و نوسان در اجرای طرح ملی هدفمندسازی یارانه‌ها یک تجربه بزرگ پیش روی رئیس‌جمهور و دولت آینده است. این طرح معجزه‌آسا تا آن هنگام که حاشیه‌ها دولت را در خود غرق نکرده بود، با کمترین عوارض و بیشترین عواید ملی پیش رفت. علت روشن بود؛ دولت تبدیل به مرکز ثقل و نقطه اعتماد ملت و حاکمیت برای انجام یک پروژه بزرگ اقتصادی شده بود. اما آن هنگام که به رغم تشدید فشار دشمن، تمرکز برخی دولتمردان از مسئولیت‌ها و اولویت‌ها به سمت باندسازی، ماجراجویی، تقابل با دیگر اجزای حاکمیت و انتقال خط درگیری از جبهه دشمن به درون نظام منحرف شد و بی‌تقوایی و ولنگاری و معارضه‌طلبی غلبه کرد- که حتما دست‌های نفوذی در تشدید آن موثر بودند- ورق برگشت.
اگر هدف دشمن و فتنه‌گران سیاسی و مافیای اقتصادی، ایجاد بی‌ثباتی در کشور و فلج کردن معیشت مردم است، متقابلا باید روحیه مقاومت و مجاهدت و رزمندگی و تدبیر توأم با عزت و حکمت تبدیل به تابلوی راهنمای دولت جدید شود. این مفهوم حماسه اقتصادی برآمده از حماسه سیاسی است. با مفسد و محتکر و تروریست اقتصادی باید به مثابه دشمن برخورد کرد؛ قاطع و بی‌ملاحظه. نمی‌شود از پشت مفسدان درآمد. اکنون که فساد سیاسی و اقتصادی درهم تنیده، این یک وظیفه حاکمیتی متوجه سه قوه به ویژه دولت و قوه قضائیه است که پنجه بر حلقوم اخلالگران و تروریست‌های اقتصادی- سیاسی بفشارند. اگر عزم چنین مجاهدتی پدید آمد، بی‌تردید فشار تحریم اقتصادی دشمن جز مایه برکت و رونق و خلاقیت در اقتصاد کشور نخواهد بود. به شرط وحدت، همدلی، مجاهدت و خطرپذیری و وارستگی می‌توان از 2 چالش خارجی و اقتصادی موجود، حماسه ساخت. قدم اول این حماسه را باید با دقت و متانت در روز جمعه (انتخابات) برداشت.
محمد ایمانی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۳/۰۷
محسن روزبه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی